بدون شرح

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ یک شنبه 14 اسفند 1390 ] [ 11:5 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعر طنز انتخاباتی

1- رایتان نزد خدا مشکور باد-از شمایان چپ‌زدن‌ها دور باد!

انتخابات نهم در پیش روست/انتخابات مهم در پیش روست

فرق دارد انتخابات این دفه!/نیست اوضاع این دفه آنقدر سه!

امزدهایی ردیف از چپ به راست/توی چشم‌انداز آراشماست         

انتخاباتی هوای تازه دار/انتخاباتی در و دروازه دار

انتخاباتی پر از سازندگی/آنقدر تا روز و شب از اون بگی!

رایتان نزد خدا مشکور باد/از شمایان چپ‌زدن‌ها دور باد!

راست باید بود در قول و عمل/ورنه می‌افتید ناگه در هچل

اسب را آرام هی کردن خوش است/جاده را از راست طی کردن خوش است

هر طرف می‌آید آوازی به گوش/شهر‌ها پر می‌شود از جنب و جوش

ای وطن می‌سازمت با علم و فن/هست این در راس تبلیغات من

من موافق با وفاق ملی‌ام/من خودم یک اتفاق ملی‌ام

دولت عشقم ولی مستعجلم/چیزهای خوب می‌خواهد دلم

زیر پاتان فرش‌های دستباف!/ریخت خواهم بعد از این بی‌اختلاف!

گرچه من قالی نمی‌بافم ولی/می‌نشینم‌گاه روی صندلی

وضع تبلیغات خیلی جالب است/غالبا در یک حدود و قالب است

نامزد‌ها را بسنج از هر طرف/بعد در یک حوزه وایسا توی صف!

هر چه اوضاع دلارت هم بده/رای خود را مفت از چنگت مده

صد تراول آن هم از نوع صدی/گر به تو دادند از دستش ندی

گرچه مانند وطن ذی قیمت است!/در حقیقت رای تو بی‌قیمت است!

هیچ شهری بی‌در و دروازه نیست/قیمت رای تو را اندازه نیست

ای فدای رای تو صندوق من/رای تو زیبا‌ترین معشوق من

ناصر فیض/مجموعه طنز «نزدیک تهِ خیار»/ نشر سوره مهر

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ پنج شنبه 11 اسفند 1390 ] [ 1:34 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

کاریکاتور انتخاباتی



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ چهار شنبه 10 اسفند 1390 ] [ 3:38 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ازدواج سخت جوانان

 

ازدواج سخت جوانان

0.001018001286735167 121c228b 2f2f 4bd1 adbd b09b9d706245 ازدواج سخت جوانان


موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 ] [ 4:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

کاریکاتور انتخابات

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ شنبه 6 اسفند 1390 ] [ 1:0 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

طنز انتخاباتی(1)انتخابات اندر حكايات كهن اگر اين خر نبودي؛ پيش بيطار نرفتي

  گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ مردکی را چشم درد خواست. پیش بیطار رفت تا دوا کند، بیطار از آنچه در چشم چهار پایان می کند در چشم وی کشید و کور شد. 

شکایت پیش داور بردند؛ گفت: بر او هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. 

مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آن که نآزموده [را] کار بزرگ فرماید، با آن ندامت برد، به نزدیک خردمندان به خفّت رای منسوب گردد. 

ندهد هوشمند روشن رای 
به فرومایه کارهای خطیر 

بوریا باف اگر چه بافنده ست 
نبرندش به کارگاه حریر 

*** 

از آن جايي كه در مسئوليت‌ها بايد كار را به كاردان سپرد؛ جناب سعدي گفته به آدم‌هاي كاردان و مربوط براي انتخابات راي دهيد چون اگر چشم ملت كور شود؛ خود خر بودي كه پيش بيطار رفتي ... 

* بیطار: دامپزشک 

منبع:


سایت «ائتلاف کاندیداهای مستقل سراسر کشور»


موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390 ] [ 11:51 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

معصومانه، گزیده ای از چند دعای خالصانه و کودکانه

دعای کودکانه

(المیرا بدلی / 11 ساله)

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم!

(محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم!

(هدیه مصدری / 12 ساله)

 

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود!

(دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند!

به ادامه مطلب بروید

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز

ادامه مطلب
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390 ] [ 4:28 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

۳ شعر طنز

ای خدا

 

ای خدا “ویندوز” دل را باز کن/یک “پرینت” از رحـمتت آغاز کـن

“آپشن” غــم را خدایا مــکن/فایل اشکم را خـدایا “ران” مکن

نام تو “پسوورد” درهای بهشت/آدرس “ایمیل” سایت سرنوشت

ای خدا حــرف دلم با کی زنم/“هلپ” میخواهم که “اف ۱″ مــیزنم

 فیس بوک

ای پیج تو بهترین سر آغاز/بی “وی پی ان” فیس بوک کی کنم باز؟

ای پست تو مونس روانم/جز “لایک” تو نیست در توانم

هم پست های نانموده دانی/هم “کامنت” نا نوشته خوانی

از این انتظار رهاییم ده/با “لایک” خود آشناییی ام ده…!!!

 دانشجو

از صفر من تا بیست تو راهی به جز تقدیر نیست/دلخوش به استادم نکن حذف اظطراری دیر نیست

من غایبم یا در سکوت,تو حاضر و در گفتگو/من غافل از استاد و درس,تو می نویسی مو به مو

با جزوه و فرمول بیا,تا پاس کنم یک واحدی/چیزی نخواندن بهتر از یک شب تلاش بیخودی

با عشق در دانشکده جایی برای درس نیست/البته ترم هفت و هشت,دیگر مجال ترس نیست

دانشجو گر عاشق شود,بی پرده مشروط می شود/چیزی شبیه آب هویج با کوفته مخلوط می شود




موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390 ] [ 1:35 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 13 صفحه بعد