جایگاه برخی مسئولان در دهکده جهانی کجاست؟!
سالهاست که به برکت تکنولوژي ما ساکن دهکده جهاني شدهايم. ميدانيد که در دهکدهای اگر اتفاقي يک طرف ده بيفتد ظرف کمتر از نيم ساعت در طرف ديگر ده آن خبر نقل و تحليل ميشود، در دهکده جهاني امروزبا بکار گیری فناوری و رسانه های دیجیتال وماهواره واینترنت اين اتفاق در کمتر از يک دقيقه در جهان منتشرو مورد توجه مردم قرار می گیرد .
در این دهکده روزانه هزاران هزار وقایع وحوداث تلخ وشیرین اتفاق می افتد که خواسته یا نا خواسته بر زندگی ما ساکنان این دهکده تاثیر می گذارد اگر ماازوقوع این وقایع به موقع باخبر شویم تا اندازه زیادی می توانیم آثار احتمالی مخرب و مفید ثاثیر گزار در زندگی خویش رامدیریت کنیم.
در اين دهکده جهاني،گاهي خبرها باعث مباهات وسربلندی ميشود وموجبات افتخاروپیروزی انسانها را فراهم کند، گاهي خبرها به آدم احساس ناامني ویاس نا امیدی و تحقیر ميدهد، گاهی شنیدن برخی خبرها باعث خشم و انزجارمیشودگاهي خبرها موجب عبرت گرفتن آدمها و حتي بعضي ديکتاتورها ميشود... و از همه اينها گذشته گاهي، آدم را چنان شرمنده خودش ميکند که آرزو کند که اي کاش عضو دهکده جهاني نبود.
پر واضح است که در کنار بهره مندی جهانیان از این اخبار واطلاعات به روز علاوه بر استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته که به مدد انسان آمده است عناصری دیگر نیز دخالت دارند که از آن جمله شاهد وروایتگر خبر یعنی «خبر نگار» است خبرنگاری، یکی از حرفه های سخت وزیان آور پر مشغله و هیجانی است که متاسفانه زیاد در جامعه ظهور ونمود عینی ندارد،
خبرنگاری حرفه ای است که در آن حوادث های شگرف و عجیب، اتفاق های غیر طبیعی و باور نکردنی و اخبار تلخ و شیرین رخ می دهد که همگی آنها باید به وسیله فردی که خبرنگار است بی کم و کاست با نهایت دقت و امانتداری به جهانیان انعکاس یابد خبرنگاری هرچند یک حرفه حساس، پر هیجان و پر التهاب است اما بواسطه مشقت ها و سختی هایی که از نظر فکری، روحی و جسمی یک فرد خبرنگار متحمل می شود، جزو مشاغل سخت و زیان آور محسوب می شود
از یک منظر اسباب کار خبرنگار اگر قلمی و کاغذی است اما همین ابزار کوچک و شاید ارزان ، موجب تحولاتی شگرف می گردد موجب می گردد راهی ساخته شود مدرسه ای آباد گردد حادثه ای بخیر بگذرد بیماری سلامتی بدست بیاورد ، بی خانمانی خانه دار گردد گرسنه ا ی سیر و تشنه ای سیراب گردد و در نمایی بزرگتر جنگی پایان یابد .
اگر کارگر معدنی به اعماق زمین می رود و امید به بازگشتش نیست اگر متخصصی در قعر زمین به اکتشافی دست پیدا می کند و خطری او را تهدید می کند و اگر هر کار سختی که در ذهن بیاوریم با حادثه ای همراه است ، شغل شریف خبرنگاری هم بازی با مرگ است و گاهی هم این جان باختن بعنوان مرگی شریف همانند شهادت برایش رقم می خورد .
از منظری دیگر اما خبرنگار شغلی است که حقوق و دستمزد خاصی ندارد وقت و بی وقت و سرما و گرما و کوه و دشت و بیابان و صخره و جنگل و زمین و هوا را نمی شناسد اکثر خبرنگارانی را که می شناسیم حتی با هزینه خود برای انتشار و انعکاس خبری کوشش می کنند بخاطر مردم بخاطر اهمیت به شهر و دیار و کشور خود ، بخاطر اینکه دیگران را از رویدادی باخبر سازندوسطح اطلاعات عمومی وفرهنگی جامعه را ارتقا دهند بخاطر اینکه بگویند شهر زنده است جامعه زنده است.
راستی بغیر از عشق و علاقه چه چیز باعث می گردد تا کاری با این مشقت ، بدون حقوق و دستمزدمکفی همراه باشد بغیر از عشق به خبر و اطلاع رسانی چه چیز می تواند عزم آنان را جزم کند.
با این اوصاف چقدر بی انصافی عقب افتادگی وواماندگی وقدر نشناسی است اگر مسئولانی باشندتا از حضور خبرنگاران که نمایندگان افکار عمومی جامعه هستند درمجموعه مدیریتی خود واهمه وهراس داشته باشندوبه دلایل واهی آنان را تحت فشار بگذارندکه در جهت منافعشان بگویند وبنویسند وبدتر از آن اینکه خبرنگار را به جرم اطلاع رسانی شفاف وصادقانه از خود برانندوبا آنان از در کینه ودشمنی وعداوت بر آیند هرچندممکن است برخی مواردبه دلایل مختلف بخشی از محصول کار خبرنگار به مذاق وعملکردگروه جناح ودسته یا سازمان ما خوش نیاید.
پس بیایید قدرشان را بدانیم و ۱۷ مرداد که بنام و بیاد شهید محمود صارمی روز خبرنگار نامیده شده را گرامی بداریم.
موضوعات مرتبط: ديدگاههاي مدير وبلاگ