دعای روز هفدهم

 



موضوعات مرتبط: رمضان
[ دو شنبه 3 تير 1392 ] [ 6:0 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نما متن47



موضوعات مرتبط: نما متن
[ یک شنبه 30 تير 1392 ] [ 7:52 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن5

درمان گرى با قرآن (5)

لزوم مراجعه به اهل ذكر از نظر قرآن

بيشتر مردم در قرآن تخصّص ندارند. بنابراين آنها بايد از راه ديگرى خودشان را به قرآن برسانند؛ همان راهى كه

خود پروردگار در قرآن كريم مردم را بدان راهنمايى كرده

فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُم لَاتَعْلَمُونَ ) نحل (43/

شما درباره آنچه برايتان مجهول  مىباشد، به اهل ذكر مراجعه كنيد و از آنها بپرسيد تا براى شما توضيح دهند و شما را به آن حقيقتى كه نمىدانيد، آگاه  نمايند و دانا كنند. بنا بر روايتى كه در كتاب شريف كافى آمده است، امام باقر (ع) مىفرمايند: اهل ذكر كه در اين آيه شريفه مطرح شده، ما هستيم

 نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْر كافى، ج 1، ص 212

منظور از كلمه ذكر هم قرآن مجيد است إِنَّا نَحْنُ نزََّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لحََافِظُونَ حجر 9

لزوم مراجعه به افراد آشنا به روايات در زمان عدم دسترسى به اهلبيت

حالا ممكن است بگوييد الان كه امامان ما در دنيا نيستند و دوازدهمينش هم

موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن

[ یک شنبه 30 تير 1392 ] [ 6:48 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

کاریکاتور: عوارض استفاده از کرم حلزون



موضوعات مرتبط: کاریکاتور
[ یک شنبه 30 تير 1392 ] [ 4:45 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خیار

 

خیار

 

1. خيار داراي ويتامين‌هايي است که روزانه بدن ما نياز دارد. مانند ويتامين‌هاي ب يک ، دو، سه، پنج، شش، اسيد فوليک، ويتامين سي، کلسيم، آهن، منيزيم، فسفر و پتاسيم و روي

 

2. اگر بعد از ظهر خسته هستي بجاي اينکه نوشيدني‌هاي کافيئن دار بنوشي يک خيار بخور. خيار داراي ويتامين‌هاي بي و هيدروکربور است که شما را سرحال آورده و چند ساعت نگه مي‌دارد.

 

3. اگر آينه حمام بخار مي‌کند خيار به آينه بماليد تا از بخار کردن جلو گيري کند.

 

4. اگر حشرات و حيوانات باغچه شما را نابود مي‌کنند يک بشقاب آلومينيومي خيار لايه لايه برش خورده را بگذاريد تا همه آنها را فرار دهد. مواد خيار با آلومينيوم ترکيب شده و بويي را ايجاد مي‌کند که همه حشرات و... را فراري ميدهد. ولي انسان آنرا حس نمي‌کند..

 

5. اگر روي پوست خود ناهمواري داريد و مي‌خواهيد که قبل از رفتن به استخر از شر آن خلاص شويد خيار برش خورده را به آن محل‌ها روي پوست خود بماليد. مواد فتوشيميايي خيار باعث مي‌شود که کلوژنهاي پوست جمع شود و چاله چوله‌ها از بين بروند. روي چروکها نيز بسيار موثر است.

 

6. اگر مي‌خواهيد بر گرسنگي عصر فائق آئيد خيار بخوريد.

 

7. يک ملاقات مهم داريد ولي فرصت واکس زدن نداريد خيار را بماليد روي کفش آنرا براق نموده در مقابل نفوذ آب نيز مقاوم مي‌شود.

 

8. اگر روغن نداريد، و لولاها سر و صدا مي‌کنند خيار به آن بماليد تا روان شوند.

 

9. اگر دچار استرس هستيد، يک خيار را خرد کرده و در آب جوش بگذاريد، مواد شيميايي آن باعث آرامش شما مي‌شود.

 

10. بعد از غذا آدامس نداريد و مي‌خواهيد به يک ملاقات تجاري برويد، يک برش از خيار را براي سي ثانيه به سقف دهان بفشريد، بوي بد دهان با کشته شدن باکتريهاي بد بو از بين مي‌رود.

 

11. اگر يک روش سبز براي تميز کردن وسايل استيل مي‌خواهيد، با خيار آنها را تميز کنيد.

 

12. اگر در حال نوشتن اشتباه کرديد از آن مي‌توانيد بعنوان پا ککن (از قسمت بيروني آن) استفاده کنيد.

 

 



موضوعات مرتبط: خواص میوه ها
[ یک شنبه 30 تير 1392 ] [ 3:15 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعرطنزفيس بوق!

پخش مي گردد خبر در فيس بوك
شايعاتي معتبر در فيس بوك

هرچه در دور و بر ما بگذرد
بي گمان دارد اثر در فيس بوك
 
چون خبر هي «شِير» گردد پشت هم
مي شود گسترده تر در فيس بوك
يك كلاغش مي شود چل تا كلاغ
يك خرش لابد سه خر در فيس بوك!
 
از لبان بعضي آدم‌ها فقط
ريخته شهد و شكر در فيس بوك
 
فحش هاي چارواداري مي دهند
كمترينش« سگ پدر» در فيس بوك
 
بهر تكفير فلاني مي شود
پر ز اسم جانور در فيس بوك!
 
يا به تحسين فلاني مي شوند
ملتي خم تا كمر در فيس بوك!
 
از فضا پيما تو پيدا مي كني
تا پل عهد قجر در فيس بوك
 
هركسي دارد مخاطب هاي خاص
و يكي‌شان خاص تر در فيس بوك
 
آه... بارَد دختر همسايه مان
از هر انگشتش هنر در فيس بوك
 
دوست دارم دائم او را پوك كنم
اين ندارد چون ضرر در فيس بوك!
 
هيچ كس دنبال او در كوچه نيست
فالو شد با صد پسر در فيس بوك!
 
كاورش عكس غروب تايلند
عكس هايش فتنه گر در فيس بوك
 
ديگران وقتي كه لايكش مي كنند
مي كنم حس بوي شر در فيس بوك
 
بي سر و بي همسر و بيكارم و
مي رود عمرم هدر در فيس بوك
 
تا نوتيفيكيشني آيد مرا
مي پرم مثل فنر در فيس بوك
 
توي هر پيجي دو ساعت غرقه ام
گشته ام من در به در در فيس بوك
 
آي آدم‌ها كه بيرون از نت ايد
جان سپارد يك نفر در فيس بوك!
منبع:طنز های ارمغان فشمی


موضوعات مرتبط: اشعارطنزشعر
[ شنبه 29 تير 1392 ] [ 7:20 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

مناسبتها



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ جمعه 28 تير 1392 ] [ 7:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمانگرىباقرآن(4)

درمانگرىباقرآن(4)

روىآوردنبهخيرخواهىخداوند

از روشنگرىهاى خدا خودتان رابهرهمند كنيد   انْتَفِعُوا بِبَيَانِ اللَّهِ

  وَ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللَّهِ( نهح البلاغه خطبه )176

  از موعظه هاى خدا پند بگيريد؛

 چه موعظه کنند ه ای بهتر از خدا؟يا به عبارتى كه از تنگى قافيه مىگويم: چه موعظه گرى دلسوزتر از پروردگار بزرگ عالم ؟ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللَّهِ  ( نهح البلاغه خطبه )176

و آخرين جمله ايشان هم كه چه قدر با حال است

 وَ اقْبَلُوا نَصِيحَهَ اللَّه( نهح البلاغه خطبه )176

به خيرخواهى خدا رو كنيد؛

 بدويد طرف خيرخواهى خدا. در اين عالم، كدام خيرخواه براى ما خيرخواهتر از خدا است كه براى ما رحمت را مىخواهدبهشت را مىخواهد، نجات را مىخواهد، مغفرت را مىخواهد ،

وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الجَْنَّهِ وَالْمَغْفِرَه(بقره/221)

.من براى شما آمرزش گناهان و بهشت را مىخواهم

اين خيرخواهى خداست

چه خيرخواهى بالاتر از پروردگار؟

 

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ جمعه 28 تير 1392 ] [ 7:16 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نمامتن46



موضوعات مرتبط: نما متن
[ جمعه 28 تير 1392 ] [ 7:10 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستانک/غلط خواندن قرآن!

سيد محمد حسين طباطبايي ملقب به علم الهدي در ۵سالگي قرآن را حفظ کرد و در ۷سالگي موفق به دريافت مدرک دکترا از دانشگاه «حجاز» شهر کاونتري انگلستان شد. محمد حسين اکنون به سن جواني رسيده و از همان خردسالي تمامي مکالمات خود را با آيات قرآن بيان مي کرد: روزي يکي از علما به قصد امتحان او آيه اي از قرآن را غلط خواند. محمد حسين گفت: (يريدون ان يبد لوا کلام ا...) (۱)آن ها مي خواهند کلام خدا را تغيير دهند، فتح/۱۵ آن عالم آيه ديگري را با اندکي اشتباه خواند، محمد حسين گفت: (ان هذا الا اختلاق) (۲)اين تنها يک چيز ساختگي است. ص/۷ کمي بعد آن عالم آيه ديگري را غلط خواند و آن کودک خردسال گفت: (ان هذا الا قول البشر) (۳)  اين فقط سخن انسان است نه گفتار خدا. مدثر/۲۵،
هزارو يک حکايت قرآني- ص۳۲۳



موضوعات مرتبط: داستانک
[ جمعه 28 تير 1392 ] [ 3:50 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن(3)

درمان گرى با قرآن (3)

نسخه درمان امام علی (علیه السلام)

ايشان يك نسخه دارند. من اين نسخه را براىشما آماده كرده ام كه بخوانم. بسيار نسخه عالى است. البته، كلّ نسخه يك خط بيشتر نمىشود؛ اما در همين يك خط، حضرت بيماران را به قدرى زيبا، متين، جانانه و محكم راهنمايى كرده اند كه

اگر واقعاً بيمار به اين نسخه عمل كند، درمانش يقينى و قطعى است. حضرت سه جمله در اين نسخه مىفرمايد:

. انْتَفِعُوابِبَيَانِاللَّه،وَاتَّعِظُوابِمَوَاعِظِاللَّه،وَاقْبَلُوانَصِيحَهَاللَّهِ (نهج البلاغه خطبه 176)

اى مردم! بياييد از بيان خدابهره مند شوید( انْتَفِعُوا بِبَيَانِ اللَّه)

بيان » در قرآن مجيد زياد آمده است. اگر شما به لغت عرب مراجعه كنيد، آنها « بيان مبين را اين جور معنا مىكنند: روشن، روشنگر. بياييد از روشنگرىهاى خدابهرهمند بشويد

  چون اگر آدم به دنبال روشنگرىهاى خدا نرود، حق را نمىفهمد؛ باطل را نمىفهمد؛ درستى را از نادرستى نمىتواند تشخيص بدهد.

روشنى دل با روشنگرى هاى پروردگار عالم در قرآن مجيد

آدم بايد برود روشنگرىهاى پروردگار عالم را در قرآن مجيد ببيند تا دلش روشن بشود و از اين مرده دلى در بيايد

أَوَمَن كَانَمَيْتاًفَأَحْيَيْنَاهُوَجَعَلْنَالَهُنُوراًيَمْشِىبِهِفِىالنَّاسِكَمَنمَثَلُهُفِىالظُّلُمَاتِلَيْس بخارج منها (انعام 122)

آيا مرده دلى را كه من با روشنگرىِ خودم او را زنده كردم و نورى برايش قرار دادم كه با كمك آن نور بِخَارِجٍ مِنْهَا دارد سالم زندگى مىكند و حق را از باطل تشخيص مىدهد؛ ظلم را از عدالت تشخيص مىدهد؛ درستى را از نادرستى تمييز مىدهد( كَمَن مَثَلُهُ فِى الظُّلُمَاتِ)

مانند كسى مىباشد كه در تاريكىها دچار است) و لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ؟

نمىخواهد هم بيرون بيايد؟

 نتايج روشنگرى پيغمبر اكرم( صلی الله علیه وآله )با قرآن

پس با روشنگرى قرآن، پيغمبر اكرم( صلی الله علیه وآله ) ، مردم را از بت پرستى نجات داد و وصل به خداپرستى كرد. چه كار كرد با اين روشنگرى هايش!

اميرمؤمنان (ع) مىفرمايد: روزگارى را ديدم كه حسرتش را مىخورم. در دل تاريكى شب، گاهى با پيغمبر( صلی الله علیه وآله )از خانه بيرون مىآمدم، از تمام كوچه هاى مدينه، صداى گريه، نماز شب و مناجات شنيده مىشد، ولى وقتى بنىاميه آمدند و اين روشنگرىها را كنار زدند و تاريكىها را بر مردم حاكم كردند، پيشنماز حكومت بنىاميه، با شكم پر از شراب در محراب

آمد و در حال مستى، نماز صبح را چهار ركعت خواند و مردم هم خواندند.

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir

 ادامه دارد.......



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ پنج شنبه 27 تير 1392 ] [ 12:57 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نما متن46



موضوعات مرتبط: نما متن
[ پنج شنبه 27 تير 1392 ] [ 12:52 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

انتظار



موضوعات مرتبط: عترت
[ چهار شنبه 26 تير 1392 ] [ 8:19 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعر طنزرقابت!

چون كه شامش را تناول مي كند
ذوق تي وي ديدنش گل مي كند
توي جام جم تعلل مي كند
ناگهان اما تامل مي كند:
«چون كه با خرم تداخل مي كند!»
   
اين يكي كانال، سريال درام
دختري زيبا، اسير عشق خام
ساده لوحي كرده، مي افتد به دام
حاجي آقا ناگهان هل مي كند:
«چون كه با خرم تداخل مي كند!»

  

آن يكي كانال، سريال كميك
خاله ها دارند با هم جيك و پيك
رقص عطاران و ادموند بزيك(!)
حاجي آقا كي تحمل مي كند؟
«چون كه با خرم تداخل مي كند!»

  

اين يكي را ماورايي ساختند
آن يكي را فلسفي پرداختند
درمصاف ماهواره باختند
كارگردانش تجاهل مي كند:
«چون كه با خرم تداخل مي كند!»

  

 

گرچه استقبالي از كارش نشد
از خود سريال واخبارش نشد
هيچ كس اما جلودارش نشد
هي زبانبازي چو بلبل مي كند:
«چون كه با خرم تداخل مي كند!»
  
بعد افطاري شود زنجيروار
پشت هم سريال ايراني، قطار
گاه تازه، گاه تكراري به كار
بينشان دور و تسلسل مي كند
«چون كه با خرم تداخل مي كند!» 
  
كارگردان دائما فل مي كند
آب بسته، آش را شل مي كند
داستان، بيننده را خل مي كند
اين چنين سريال كي گل مي كند؟
«چون كه با خرم تداخل مي كند!»

 

 

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنزاشعار
[ چهار شنبه 26 تير 1392 ] [ 7:59 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گرى با قرآن(2)

 

درمان گرى با قرآن(2)

شهادتبهاقامهنمازامامرضا(علیه السلام)درزيارتحضرت

اين قدر نماز مهم است كه ما هر وقت به حرم حضرت رضا (ع) مشرّف مىشويم كه زيارت بخوانيم، يكى از جملاتى كه

در زيارت حضرت رضاست، همين مىباشد كه من شهادت مىدهم، شما اقامه نماز كردى،

اشهد انک قد اقمت الصلاه

 آن هم نمازى كه آنها اقامه نمازمىكردند.

نماز،مهمتراست

من يك وقتى محضر مرحوم آيتالله العظمى گلپايگانى  بودم. قبل از انقلاب، حادثه خيلى مهمى، براى كشور پيش آمده خيلى مهم. جمعيت به منزل ايشان آمده بود و امام هم به نجف تبعيد شده بودند و به يك نفر هم از

تهران كه آدم متشخصى بود و من هم او را مىشناختم، اجازه داده بودند پشت بلندگو و در حضور ايشان و آن جمعيت، سخنرانى كند. وقتى آن شخص سخنرانىاش را شروع كرد، نزديك اذان بود. ده دقيقه اى كه از سخنرانى اش گذشت، مرحوم آيت الله العظمى گلپايگانى  حالا يا به ساعت نصب شده در حياط نگاه كردند، يا در زير عبا به ساعت خودشان نگاه كردند، ديدند اول اذان است. حادثه براى كشور خيلى مهم بود و جمعيت هم زياد بودند و آن بنده خدا هم با يك شور و هيجانى صحبت مىكرد و مجلس هم در سكوت بود. فاصله مرحوم آيت الله گلپايگانى  نيز با منبر دور بود. چون در غرب حياط نشسته بودند و منبر در شرق حياط بود. حياط منزلشان هم وسيع بود. به محض اين كه ديدند اول الله اكبر است، با صداى بلند گفتند: گوينده! مطلبت را ببر؛ وقت نماز است. مطلبش را بريد و از جا بلند

شد و جلسه هم به هم خورد.

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ چهار شنبه 26 تير 1392 ] [ 7:50 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث برگزیده

ارزش ماه رمضان



پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : 

لَو يَعلَمُ العَبدُ ما في رَمَضانَ لَوَدَّ أن يكونَ رَمَضانُ السَّنَةَ

اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد .

بحار الأنوار: ج ۹۶ ، ص ۳۴۴ / میزان الحکمه : ج4، ص516 



 

 



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ سه شنبه 25 تير 1392 ] [ 7:33 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز دوازدهم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ سه شنبه 30 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز یازدهم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ سه شنبه 29 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز دهم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ سه شنبه 28 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز نهم


[ سه شنبه 27 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

به بهانه روز حجاب

رخت ِ زیبای آسمانی را 
خواهرم با غروربر سر کن 
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن 


بوی ِ زهرا و مریم و هاجر 

از پر ِ چادرت سرازیر است 
بشکند آن قلم که بنویسد: 
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است 


توی بال ِ فرشته ها انگار 
حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت 
مثل یک کوه نور می آیی 



حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی


خسته ای از تمام مردم شهر 
از چه رو این قدر تو غم داری؟ 
نکند فکر این کنی شاید 
چیزی از دیگران تو کم داری !!


قدمت روی شهپر جبریل 
هر زمانی که راه می آیی 
در شب ِ چادرت تو می تابی 
مثل یک قرص ِ ماه می آیی 


سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
 
هنر ِ هر شناگری باشد 
تو ولی باز استقامت کن 
پیش ِ رو جای بهتری باشد


پر بکش سمت اوج میدانم 
که خدا با تو است در همه جا
 
پر بزن چادرت تو را بال است 
و بدان می برد تو را بالا 


در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن 
ارزش واقعی زن این نیست ...!!!



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ سه شنبه 25 تير 1392 ] [ 6:57 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستان مرد خوشبخت

 

 

 

 

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند".

تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.

تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود".

شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد....

آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.

آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.

آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟"

پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.

پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!

 

 




موضوعات مرتبط: داستانک
[ سه شنبه 25 تير 1392 ] [ 6:13 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستانک

 تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت

آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری,
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی ... بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!! :)))

 




موضوعات مرتبط: داستانک
[ سه شنبه 25 تير 1392 ] [ 5:41 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

رمضان

رمضان آمده آهنگ سحر ساز كنید . .با مناجات و غزل بر دو جهان ناز كنید

دستها را برسانید به معراج دعا .. . تا خدا با نفسی سوخته پرواز كنید

كاش یك گوشه خلوت به زمین هدیه شود. . . سفری با دلی افروخته آغاز كنید

بندگی راه قشنگیست كه مستان دانند. . . مستی آموخته و بندگی ابراز كنید

گوهر اشك به هر خون دلی میارزد . . . همه دم با غم بارانزده اعجاز كنید

كار ما نیست قدم در قفس خاك زدن . . . پر و بالی زده و پنجره را باز كنید

فرصتی نیست كه یك عمر معطل باشیم. .  . ماه عشق است در این مرحله ایجاز كنید



موضوعات مرتبط: رمضان
[ سه شنبه 25 تير 1392 ] [ 5:6 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز هشتم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ دو شنبه 26 تير 1392 ] [ 4:50 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز هفتم


[ دو شنبه 25 تير 1392 ] [ 5:47 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز ششم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ دو شنبه 24 تير 1392 ] [ 7:42 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث برگزیده



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ چهار شنبه 19 تير 1392 ] [ 7:53 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز پنجم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ چهار شنبه 23 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز چهارم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ چهار شنبه 22 تير 1392 ] [ 4:43 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز سوم



موضوعات مرتبط: رمضان
[ چهار شنبه 21 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]



موضوعات مرتبط: رمضان
[ چهار شنبه 20 تير 1392 ] [ 4:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دعای روز اول ماه مبارک رمضان



موضوعات مرتبط: رمضان
[ چهار شنبه 19 تير 1392 ] [ 7:24 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

رمضان المبارک



موضوعات مرتبط: رمضان
[ چهار شنبه 19 تير 1392 ] [ 7:16 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

40 حديث ماه مبارک رمضان؛ ثواب روزه و آداب روزه دار

 

 

1- پايه ‏هاى اسلام
قال الباقر عليه السلام: بنى الاسلام على خمسة اشياء، على الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولايه.

امام باقر عليه السلام فرمود: اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولايت (رهبرى اسلامى).فروع کافى، ج 4 ص 62، ح 1

2- فلسفه روزه
قال الصادق عليه السلام: انما فرض الله الصيام ليستوى به الغنى و الفقير.

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب کرده تا بدين وسيله دارا و ندار (غنى و فقير) مساوى گردند.

من لا يحضره الفقيه، ج 2 ص 43، ح 1

3-روزه آزمون اخلاص
قال اميرالمومنين عليه السلام: فرض الله ... الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق‏امام على عليه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب کرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد.

نهج البلاغه، حکمت 252

4-روزه ياد آور قيامت
قال الرضا عليه السلام: انما امروا بالصوم لکى يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا على فقر الاخر.

امام رضا عليه السلام فرمود: مردم به انجام روزه امر شده‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند.

وسائل الشيعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرايع، ص 10

5-روزه زکات بدن
قال رسول الله صلى الله عليه و آله لکل شيئى زکاة و زکاة الابدان الصيام.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: براى هر چيزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.

الکافى، ج 4، ص 62، ح 3

6-روزه سپر آتش
قال رسول الله صلى الله عليه و آله: الصوم جنة من النار.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: روزه سپر آتش (جهنم) است. «يعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»

الکافى، ج 4 ص 162

7-اهميت روزه
الصوم فى الحر جهاد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: روزه گرفتن در گرما، جهاد است.

بحار الانوار، ج 96، ص 257

8-روزه نفس
قال اميرالمومنين عليه السلام

صوم النفس عن لذات الدنيا انفع الصيام.

اميرالمومنان على عليه السلام فرمود: روزه نفس از لذتهاى دنيوى سودمندترين روزه‏هاست.

غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64

9-روزه واقعى
قال اميرالمومنين عليه السلام

الصيام اجتناب المحارم کما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب.

امام على عليه السلام فرمود: روزه پرهيز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مى‏کند.

بحار ج 93 ص 249

10-برترين روزه
قال اميرالمومنين عليه السلام

صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن.

امام على عليه السلام فرمود: روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80

11-روزه چشم و گوش
قال الصادق عليه السلام

اذا صمت فليصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.

امام صادق عليه السلام فرمود: آنگاه که روزه مى‏گيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.«يعنى از گناهان پرهيز کند.»

12-روزه اعضا و جوارح
عن فاطمه الزهرا سلام الله عليها

ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

حضرت زهرا عليها السلام فرمود: روزه‏دارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه‏اش به چه کارش خواهد آمد.

13-روزه ناقص
قال الباقر عليه السلام

لا صيام لمن عصى الامام و لا صيام لعبد ابق حتى يرجع و لا صيام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصيام لولد عاق حتى يبر.

امام باقر عليه السلام فرمود: روزه اين افراد کامل نيست:

1 - کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند.

2 - بنده فرارى تا زمانى که برگردد.

3 - زنى که اطاعت‏شوهر نکرده تا اينکه توبه کند.

4 - فرزندى که نافرمان شده تا اينکه فرمانبردار شود.

14-روزه بى ارزش
قال اميرالمومنين عليه السلام

کم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما و کم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء.

امام على عليه السلام فرمود: چه بسا روزه‏دارى که از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى که از نمازش جز بيخوابى و سختى سودى نمى‏برد.

15-روزه و صبر
عن الصادق عليه السلام فى قول الله عزوجل

«واستعينوا بالصبر و الصلوة‏»

قال: الصبر الصوم.

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگيريد، صبر، روزه است.

16-روزه و صدقه
قال الصادق عليه السلام

صدقه درهم افضل من صيام يوم.

امام صادق عليه السلام فرمود: يک درهم صدقه دادن از يک روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.

17-پاداش روزه

قال رسول الله صلى الله عليه و آله: قال الله تعالى ; الصوم لى و انا اجزى به

رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.

18-جرعه نوشان بهشت

قال رسول الله صلى الله عليه و آله ; من منعه الصوم من طعام يشتهيه کان حقا على الله ان يطعمه من طعام الجنة و يسقيه من شرابها.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه‏اش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.

19-خوشا بحال روزه داران

قال رسول الله صلى الله عليه و آله: طوبى لمن ظما او جاع لله اولئک الذين يشبعون يوم القيامة

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شده‏اند اينان در روز قيامت‏سير مى‏شوند. .

20-مژده به روزه ‏داران

قال الصادق عليه السلام ; من صام لله عزوجل يوما فى شدة الحر فاصابه ظما و کل الله به الف ملک يمسحون وجهه و يبشرونه حتى اذا افطر.

امام صادق عليه السلام فرمود: هر کس که در روز بسيار گرم براى خدا روزه بگيرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مى‏گمارد تا دست‏به چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامى که افطار کند.

21-شادى روزه دار

قال الصادق عليه السلام: للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه

امام صادق عليه السلام فرمود: براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:

1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قيامت)

22-بهشت و باب روزه ‏دارن

قال رسول الله صلى الله عليه و آله 7; ان للجنة بابا يدعى الريان لا يدخل منه الا الصائمون.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: براى بهشت درى است‏بنام (ريان) که از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند.

وسائل الشيعه، ج 7 ص 295، ح‏31.

23-دعاى روزه ‏داران

قال الکاظم (عليه السلام): دعوة الصائم تستجاب عند افطاره

امام کاظم (عليه السلام) فرمود: دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.

24-بهار مومنان

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى‏اش براى شب زنده‏دارى واز روزهاى کوتاهش براى روزه دارى بهره مى‏گيرد.

25-روزه مستحبى

قال الصادق (عليه السلام): من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صيام ثلاثة ايام من کل شهر.

امام صادق عليه السلام فرمود: هر کس کار نيکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.

26-روزه ماه رجب

قال الکاظم (عليه السلام): رجب نهر فى الجنه اشد بياضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام يوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر.

امام کاظم (عليه السلام) فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر هرکس يک روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مى‏نوشاند.

من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 56 ح 2

27-روزه ماه شعبان

من صام ثلاثة ايام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان کتب الله له صوم شهرين متتابعين.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برايش محسوب مى‏کند.

وسائل الشيعه ج 7 ص 375،ح 22

28-افطارى دادن
قال الصادق (عليه السلام)
من فطر صائما فله مثل اجره 7; امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.

29-افطارى دادن

قال الکاظم (عليه السلام)
فطرک اخاک الصائم خير من صيامک: امام کاظم (عليه السلام) فرمود: افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.

30-روزه خوارى

قال الصادق (عليه السلام) : من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه

وسائل الشيعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5

من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 73، ح 9

31-رمضان ماه خدا
قال اميرالمومنين 6 : شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى

امام على (عليه السلام) فرمود: رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

32-رمضان ماه رحمت

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): ... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: بحار الانوار، ج 93، ص 342

33-فضيلت ماه رمضان
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) ;)

ان ابواب السماء تفتح فى اول ليلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر ليلة منه

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد.

34-اهميت ماه رمضان

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) ;)

لو يعلم العبد ما فى رمضان لود ان يکون رمضان السنة

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

بحار الانوار، ج 93، ص 346

35-قرآن و ماه رمضان
قال الرضا (عليه السلام) ;)

من قرا فى شهر رمضان اية من کتاب الله کان کمن ختم القران فى غيره من الشهور.

امام رضا (عليه السلام) فرمود:

هر کس ماه رمضان يک آيه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اينست که درماههاى ديگر تمام قرآن را بخواند.

36-شب سرنوشت‏ ساز

قال الصادق (عليه السلام) ;)

راس السنة ليلة القدر يکتب فيها ما يکون من السنة الى السنة.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مى‏شود.

37-برترى شب قدر

قيل لابى عبد الله (عليه السلام) ;)

کيف تکون ليلة القدر خيرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فيها خير من العمل فى الف شهر ليس فيها ليلة القدر.

از امام صادق (عليه السلام) سوال شد:

چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمود: کار نيک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

38-تقدير اعمال

قال الصادق (عليه السلام) ;)

التقدير فى ليلة تسعة عشر و الابرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گيرد و تصويب آن در شب بيست ويکم و تنفيذ آن در شب بيست‏سوم.

39-احياء شب قدر

عن فضيل بن يسار قال:

کان ابو جعفر (عليه السلام) اذا کان ليلة احدى و عشرين و ليلة ثلاث و عشرين اخذ فى الدعا حتى يزول الليل فاذا زال الليل صلى.

فضيل بن يسار گويد:

امام باقر (عليه السلام) در شب بيست و يکم و بيست‏سوم ماه رمضان مشغول دعا مى‏شد تا شب بسر آيد و آنگاه که شب به پايان مى‏رسيد نماز صبح را مى‏خواند.

وسائل الشيعه، ج 7، ص 260، ح 4

40-زکات فطره
قال الصادق (عليه السلام) ;)

ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة يعنى الفطرة کما ان الصلوة على النبى (صلى الله عليه و آله) من تمام الصلوة.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

تکميل روزه به پرداخت زکاة يعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) کمال نماز است.

وسائل الشيعه، ج 6 ص 221، ح 5




موضوعات مرتبط: رمضان
[ یک شنبه 16 تير 1392 ] [ 1:12 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

روزه داری از دیدگاه تغذیه

در صورتی که افراد سالم باشند، اندکی بی حالی و ضعف را تجربه می کنند که تحمل آن خیلی سخت نیست.

یک متخصص تغذیه روزه داری را برای حفظ سلامت با اهمیت دانست و گفت: در صورتی که خوراک روزه داران منطبق با دانش تغذیه و اصولی باشد روزه داری می‌تواند به سلامت و نشاط بدن کمک کند.
دکتر احمد درستی در خصوص فواید روزه‌داری برای انسان، گفت: هنگام تغذیه خون فراوانی به دستگاه گوارش سرازیر می‌شود به همین دلیل پس از پایان غذا خوردن، بی‌حالی و کاهش توان فعالیت فکری به سراغ انسان می‌آید اما روزه‌داری موجب می‌شود تا با استراحت به دستگاه گوارش، خون کافی به سراسر بدن به خصوص دستگاه مغزی و عصبی برسد و به سلامت بدن و نیز ایجاد فرصت کافی فکری و همچنین عبارت سازنده کمک کند.
درستی، اندکی بی‌حالی و احساس گرسنگی در روزه‌داری را طبیعی دانست و افزود: در صورتی که افراد سالم باشند، اندکی بی‌حالی و ضعف را تجربه می‌کنند که تحمل آن خیلی سخت نیست ولی فشارهای غیرطبیعی بر بدن را باید با مشاوران و متخصصان تغذیه در میان گذاشت.
وی گفت: بدن انسان مقداری چربی به عنوان ذخیره انرژی نگه می‌دارد که ممکن است مقداری کاروتنوئیدهای مصرف شده توسط فرد را در خود ذخیره کند که تغییر رنگ‌ می دهند و به شکل فشرده درمی‌آیند و با روزه داری امکان استفاده از این ذخیره انرژی فراهم می‌شود.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تاکید کرد: افرادی که چاقنیستند و اضافه وزن ندارند می‌توانند چربی‌های زمان‌مند خود را بسوزانند و پس از پایان روزه‌داری چربی لطیف و تازه را جایگزین کنند.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با تاکید بر بیماری‌های خاص و افرادی که در معرض بیماری‌ سوء تغذیه هستند، گفت: دین اسلام نیز روزه گرفتن را برای افراد ناتوان مضر می‌داند.
وی به افرادی که بدون میل وعده سحری روزه می‌گیرند اشاره کرد و گفت: این افراد ممکن است که روزهای ماه رمضان را بدون مشکل بگذرانند اما از نظر دانش تغذیه، سیری شکمی اهمیتی ندارد و مهم سیری سلول‌ها است که ضعف در آنها باعث بروز سوء تغذیه و کاهش انرژی در بدن می‌شود.
درستی در این رابطه افزود: نخوردن سحری همچنین موجب تورم بدن و چاقی ظاهری و نیز تجمیع مواد زائد حاصل از سوخت چربی در بدن می‌شود که خستگیدر پایان روز، افت قند و کاهش یادگیری و دقت در افراد را به همراه می آورد.
گردآوری: گروه سلامت سیمرغ

 

 



موضوعات مرتبط: رمضان
[ یک شنبه 16 تير 1392 ] [ 12:43 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نمامتن45



موضوعات مرتبط: نما متن
[ یک شنبه 16 تير 1392 ] [ 12:25 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

7 داستان کوتاه و خواندنی

 1

دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند. سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود.
سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.
حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد
وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است.
سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟ او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی....
می دانی ؟! همیشه نتیجه مهم نیست . کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است. مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین.

 2

شیوانا جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.
زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: «اى کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردى بودند.
شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد....

برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
شیوانا تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
شیوانا این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.
در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود.

 3

مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏ های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:...

من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.

سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.

 


4

روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد.
شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد.
شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود.

استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "

عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.
او سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد.

استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته "

شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "

عارف پاسخ داد : " نه "
و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "

شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود.
با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "

عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند

استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند ".

 


5

مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.

خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟...
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"

 


6

چهار تا مهندس برق، مكانيك، شيمي و كامپيوتر با يه ماشين در حال مسافرت بودن كه يهو ماشين خراب ميشه. خاموش ميكنه و ديگه هر چي استارت ميزنن روشن نميشه.
ميگن آخه يعني چي شده؟
مهندس برقه ميگه: احتمالاً مشكل از مدارها و اتصالاتو سيم كشي هاشه.
يكي از اينا يه ايرادي پيدا كرده.
مهندس مكانيكه ميگه: نه بابا، مشكل از ميل لنگ يا پيستوناشه كه بخاطر كار زياد انحراف پيدا كرده.
مهندس شيميه ميگه: نه، ايراد از روغن موتوره. سر وقت عوض نشده، اون حالت روان كنندگيشو از دست داده.
در اينجا ميبينن مهندس كامپيوتره ساكته و هيچ چي نميگه. بهش ميگن: تو چي ميگي؟
مشكل از كجاست؟ چيكارش كنيم درست شه؟
مهندس كامپيوتره يه فكري مي كنه و ميگه: نميدونم، ولي بنظرم پياده شيم، سوار شيم شايد درست شده باشه!!!

 


7

داستان زير را آرت بو خوالد طنز نويس پر آوازه آمريكايي در تاييد اينكه نبايد اخبار ناگوار را به يكباره به شنونده گفت تعريف مي كند:
مرد ثروتمندي مباشر خود را براي سركشي اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسيد:
-جرج از خانه چه خبر؟
-خبر خوشي ندارم قربان سگ شما مرد.
-سگ بيچاره پس او مرد. چه چيز باعث مرگ او شد؟
-پرخوري قربان!
-پرخوري؟ مگه چه غذايي به او داديد كه تا اين اندازه دوست داشت؟
-گوشت اسب قربان و همين باعث مرگش شد.
-اين همه گوشت اسب از كجا آورديد؟
-همه اسب هاي پدرتان مردند قربان!
-چه گفتي؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از كار زيادي مردند.
-براي چه اين قدر كار كردند؟
-براي اينكه آب بياورند قربان!
-گفتي آب آب براي چه؟
-براي اينكه آتش را خاموش كنند قربان!
-كدام آتش را؟
-آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاكستر شد.
-پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزي چه بود؟
-فكر مي كنم كه شعله شمع باعث اين كار شد. قربان!
-گفتي شمع؟ كدام شمع؟
-شمع هايي كه براي تشيع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
-مادرم هم مرد؟
-بله قربان. زن بيچاره پس از وقوع آن حادثه سزش را زمين گذاشت و ديگر بلند نشد قربان.!
-كدام حادثه؟
-حادثه مرگ پدرتان قربان!
-پدرم هم مرد؟
-بله قربان. مرد بيچاره همين كه آن خبر را شنيد زندگي را بدرود گفت.
-كدام خبر را؟
-خبر هاي بدي قربان. بانك شما ورشكست شد. اعتبار شما از بين رفت و حالا بيش از يك سنت تو اين دنيا ارزش نداريد. من جسارت كردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!

 



موضوعات مرتبط: داستانک
[ یک شنبه 16 تير 1392 ] [ 12:6 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث روز

 آثار كار خير و صدقه



امام باقر سلام الله علیه : :

اَلْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنْفيانِ الْفَقْرَ وَ يَزيدانِ فِى الْعُمْرِ

وَ يَدْفَعانِ عَنْ صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛


كار خير و صدقه، فقر را مى‏بَرند، بر عمر مى‏افزايند

و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏كنند.


ثواب الاعمال ، ص 141 / توسعه اقتصادى، ج 2، ص 754 



 



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ شنبه 15 تير 1392 ] [ 12:33 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

مناجات



 اللهم اءن لم تكن غفرت لنا فى ما مضى

من شعبان ، فاغفرلنا فى ما بقى منه .


(خدايا! اگر در اين مدت كه از شعبان گذشته ،

ما را نبخشيده اى در مدتى كه از آن مانده ما را بيامرز)


 در باقيمانده اين ماه ، اين دعا را زياد تكرار كن 



 



موضوعات مرتبط: مناجات ونیایش
[ جمعه 14 تير 1392 ] [ 12:51 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]