نصایح لقمان به فرزندش

لقمان فرزندش ناتان را خطاب قرار داد و گفت: فرزندم همیشه شکر خدا را به جای آور، برای خدا شریک قائل مشو، زیرا مخلوقی ضعیف و محتاج را با خالقی عظیم و بی نیاز برابر نهادن، ظلمی بزرگ است.

فرزندم: اگر عمل تو از خردی چون ذره ای از خردل در صخره های بلند کوه یا آسمانها و یا در قعر زمین مخفی باشد از نظر خدا پنهان نخواهد بود و در روز رستاخیز در حساب اعمال تو منظور خواهد شد و به پاداش و کیفر آن خواهی رسید.

فرزندم: نماز را به پای دار! تا ارتباط تو با خدا محکم گردد و از ارتکاب فحشا و منکر مصون باشی و چون به حد کمال رسیدی، دیگران را به معروف و تهذیب نفس و تزکیه روح دعوت و رهبری کن و در این راه در مقابل سختی ها، صبور و شکیبا باش.

فرزندم: نسبت به مردم تکبر مکن و به دیگران فخر مفروش که خدا مردم خودخواه و متکبر را دوست ندارد. خود را در برابر ایشان زبون مساز که در تحقیرت خواهند کوشید، نه آنقدر شیرین باش که ترا بخورند و نه چندان تلخ باش که به دورت افکنند.

فرزندم: در راه رفتن نه به شیوه ستمگران گام بردار و نه مانند مردم خوار و ذلیل، و به هنگام سخن گفتن آهسته و ملایم سخن بگو زیرا صدای بلند، بیرون از حد ادب و تشبه به ستوران - ستوران- است.

فرزندم: از دنیا پند بگیر و آن را ترک نکن که جیره خوار مردم شوی و به فقر مبتلا گردی و تا آنجا خود را در بند و گرفتار دنیا نکن و در اندیشه سود و زیان آن فرو مرو که زیانی به آخرت تو برسد و از سعادت جاودان بازمانی!

فرزندم: دنیا دریای ژرف و عمیقی است که دانشمندان فراوانی را در خود غرق کرده است پس برای عبور از این دریا، کشتی از ایمان و بادبانی از توکل فراهم کن و برای این سفر توشه ای از تقوی بیندوز، و بدان و آگاه باش که اگر از این راه پر خطر برهی، مشمول رحمت شده ای و اگر در آن دچار هلاک شوی به غرقاب گناهانت گرفتار گشته ای.

فرزندم: در زندان شب و روز زمانی را برای کسب علم و دانش منظور کن و در این راه با دانشمندان همدم و همراه شو و در معاشرت با آنها شرط ادب را رعایت کن و از مجادله و لجاج بپرهیز تا تو را از فروغ دانش خود محروم نسازند. فرزندم: هزار دوست اختیار کن و بدان که هزار رفیق کم است و یک دشمن میندوز و بدان که یک دشمن هم زیاد است.

فرزندم: دین مانند درخت است. ایمان به خدا آبی است که آن را می رویاند. نماز ریشه آن، زکات ساقه آن، دوستی در راه خدا شاخه های آن، اخلاق خوب برگ های آن و دوری از محرمات، میوه آن است. همانطور که درخت با میوه ی خوب کامل می گردد، دین هم با دوری از اعمال حرام تکمیل می شود.

 

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 10 دی 1391 ] [ 11:21 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

عدم ارتکاب گناه،علامت مقبولیت نماز


ما اگر خواستيم بفهميم نمازي كه خوانديم مقبول است يا نه, اين نيازي به مسئله

قيامت ندارد چون علامت و اثر نماز را مشخص كردند كه ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي عَنِ

الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ اگر كسي نماز ظهر و عصر را خواند و تا غروب در معرض امتحان

الهي قرار گرفت و سرفراز از اين امتحان به در آمد و با هوس مبارزه كرد و آلوده نشد

اين مطمئن باشد كه نمازش قبول شد زيرا آنچه او را از زشتي باز مي‌دارد نماز است

و اگر خداي ناكرده در اين امتحان مردود شد و دست به گناه زد مطمئن باشد كه نما

ز او قبول نشده است گرچه [از نظر فقهي] صحيح است كه اعاده و قضا ندارد. برگرفته از درس اخلاق11/8/91

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 21 آذر 1391 ] [ 8:7 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نظر آیةالله مکارم شیرازی درباره بوسیدن ضریح جدید امام حسین(ع)

آیت الله مکارم شیرازی در آغاز درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد 
با بیان این که کسانی که به کاروان "سفینةالنجاة" ضریح امام حسین(ع) خرده می گیرند، اشتباه می کنند، افزودند: برخی افراد از بردن ضریح امام حسین(ع) به شهر های مختلف ایراد می گیرند و می گویند چه فرقی بین طلا و نقره های ضریح و دیگر طلاها و نقره ها وجود دارد؛ باید به آنها بگوییم این بوسیدن مردم به خاطر انتصاب به امام حسین (ع) است و خرافی نیست.
 
به گزارش خبرگزاری حوزه حضرت آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: اشخاصی که این مسئله را خرافه می دانند، اشتباه می کنند؛ چرا که مسائلی در بین همه مسلمانان و عقلای جهان وجود دارد که همه پذیرفته اند، مانند بوسیدن پرچم یک کشور و یا نگهداری اشیای گذشتگان در موزه ها به خاطر انتصابشان به هویت یک ملت.
 
ایشان با بیان این که دو چیز بدون استثنا دربین همه مسلمانان مشترک است، اظهارداشتند: در میان مسلمین بوسیدن قرآن و حجرالاسود بین شیعه و سنی و وهابی و غیر وهابی مشترک است.
 
 پویایی و جاودانگی عشق به حسین(ع):
 
معظم له یادآور شدند:  در رابطه با بوسیدن حجرالاسود می پرسیم که چرا آن را می بوسید؟ می گویند سنت است، این مرجع تقلید خاطر نشان ساختند: استقبال گسترده ای مردم از ضریح سیدالشهدا نشان داد به کوری چشم دشمنان که فکر می کردند: عشق حسین(ع) از پویایی و جاودانگی برخوردار است، لذا کسانی که فکر می کنند مردم ضریح را می پرستند، حرفهای مضحکی می زنند.
 
ایشان افزودند: دشمنان می خواهند عشق به اهل بیت(ع) را کمرنگ جلوه دهند؛ در حالی که مردم ایران اسلامی با عشق به امام حسین و اهل بیت (ع) در امر ساخت ضریح سیدالشهدا(ع) شرکت کردند.
 
آیت الله مکارم شیرازی تاکید کردند: همان طوری که اعلام شده است ضریح هیچ گونه نیاز مالی ندارد و اگر کسانی می خواهند کمک کنند، باید به حرم سید الشهدا(ع) کمک کند.


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ پنج شنبه 16 آذر 1391 ] [ 9:23 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خاطره ای خواندنی از آیت الله اراکی در حرم امام رضا

در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه ،روایتی از وی را که حجت‌الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی در کتاب «منبر خاطره» آورده است، بیان می کنیم.

آیت الله اراکی در حرم مطهر امام رضا(ع)

یک روز صبح که خدمت آیت الله  آقای گلپایگانی رسیدم، روز تعطیلی بود. فرمودند: خسته‌ام و حوصله‌ی کاری ندارم. خوب است برویم منزل آیت الله اراکی از مشهد آمده‌اند و توقع دارند.

به اتفاق پیاده رفتیم منزل ایشان. راه نزدیک بود. در زدیم، خود آقا تشریف آوردند و درب را باز کردند و گفتند: بفرمایید. وارد شدیم و به اتاق ایشان رفتیم. خود آقای اراکی دم درب نشست و آقا را به جایگاه خود تعارف نمود. پس از احوال‌پرسی و قبول اعمال، عرض کرد: آقا اجازه بفرمایید جریان مشهد را برای شما نقل کنم بخندید. فرمودند: می‌شنویم.

گفت: امسال به قصد گرفتن حاجتی از قم حرکت کردم و بنا داشتم ده روزی در مشهد بمانم. مرتبه‌ی اول غسل کردم و وضو گرفتم و مشرف شدم. اذن دخول خواندم و وارد بقعه‌ی منوره شدم، پیش رو ایستادم و زیارت خواندم. آن حال مخصوص را برای عرض حاجت در خود ندیدم. رفتم بالای سر و بعد از زیارت باز حال نبود. رفتم نماز زیارت خواندم با دعای بعد از نماز زیارت، حال نداشتم. آمدم بالای سر، نشد. پیش رو آمدم برای خداحافظی، دیدم حال نیست.

گفتم: آقا، یک حاجت دارم بعداً خدمتتان عرض می‌کنم و از حرم بیرون آمدم. مرتبه‌ی دوم رفتم، حال نیامد و نتوانستم حاجت را بگویم. مرتبه‌ی سوم و چهارم تا مرتبه‌ی آخر. باز آغاز ورود نشد، بالای سر نشد، تا موقع وداع، زیارت وداع را در مقابل حضرت خواندم، حال درستی در خود ندیدم. متحیر بودم چه کنم؟ به حضرت عرض کرده بودم، آقا، من یک حاجت دارم که بعداً خواهم گفت.

حضرت منتظر است بشنود و حاجت مرا مرحمت نماید. دیدم مردم اطراف ضریح مطهر جمع شده‌اند و از دوش یکدیگر بالا می‌روند که دست خود را به ضریح برسانند. با خود گفتم: ما هم برویم مثل آن‌ها شاید موفق شدیم. آرام آرام جلو رفتم پشت سر جمعیت قرار گرفتم با قدی خمیده و جسمی ضعیف، هر چه دست خود را بلند می‌کردم به جایی نمی‌رسید. یک مرتبه مرد غول پیکری رسید که قد بلندی داشت و قوی و تنومند بود. مرا که دید، دلش به حال پیرمردی من سوخت. ناگهان مرا بغل کرد و سردست بلند نمود. حالا آقای اراکی سردست این مرد است و می‌خواهد محبت هم بکند. سر مرا به طرف ضریح خم می‌کند که من بتوانم ضریح را ببوسم. مثل بچه‌ی شیرخوار روی دست مرا می‌چرخاند. هرچه دست و پا می‌زدم و فشار می‌آوردم که از دست او خلاص بشوم، مرا محکم‌تر می‌گرفت. من هم از مردم خجالت می‌کشیدم. برای من مناسب نبود در حرم آقا این طور اسباب بازی باشم.

رو کردم به ضریح مطهر و عرض کردم: آقا مرا از دست این آدم خلاص کن. مثل اینکه آقا منتظر عرض حاجت من بودند. فوری آن مرد مرا بر زمین گذارد و رفت. خلاصه ما حاجت خود را با حضرت مصالحه کردیم و از سفر برگشتیم.

آن روز آقا خیلی خندیدند و فرمودند: حضرت از مافی الضمیر جناب عالی اطلاع دارند و حتماً آن حاجت اصلی حضرت عالی روا شده است، مطمئن باشید.

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ پنج شنبه 18 آبان 1391 ] [ 8:35 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

همان ذكري را كه گفتم بگو!

 تقيّد به آداب ديني

آداب ديني زمان‌بندي ويژه‌اي دارند، از اين‌روي براي پديدآوردن روحيّه زمان‌شناسي بسيار مؤثّر است. براي نمونه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) براي تعقيبات نمازهاي واجب سفارش شده است. تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) افزون بر پاداش معنوي دو ويژگي مهمّ دارند كه براي درمان ضعف اراده مؤثرند: نخست این که وقت آن ويژه است كه هر روز 5 نوبت تكرار مي‌شود و ويژگي ديگرش، تعداد معیّن و مقیّد آن است که 34 بار "الله اكبر"، 33 بار "الحمدلله"، و 33 بار "سبحان‌الله" است.

دقّت در انجام تسبيحات كه با اراده انسان انجام شود، اراده ضعيف را تقويت مي‌كند.

از يكي از بزرگان پرسيدم، اگر ذكر تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را كم يا زياد كنيم چه اتّفاقي مي‌افتد؟ ايشان در پاسخ فرمودند: مثل اين است كه به شما بگويند اگر از فلان نقطه 34 قدم به سمت راست، بعد 3 قدم به سمت جلو و بعد 33 قدم به سمت چپ بروي و آن‌جا را حفر كني، به گنجی ارزش مند مي‌رسي! روشن است که اگر در هر كدام از مراحل، يك قدم اشتباه كني و یا به عمد کم و یا زیاد کنی، هرگز به آن گنج نخواهي رسيد.

تعبّد در اسلام جايگاه خاصي دارد و براي تنظيم ساختار ارادي انسان بسيار مؤثر است، زيرا فرد با آن كه مي‌تواند كلمه‌اي را كم و يا زياد كند، با اراده خود به آنچه از دين رسيده است پاي‌بند مي‌شود و ذکر را همان گونه که در دین رسیده است ، به جای می آورد.

 پيشوايان دين نيز شاگردان خود را در فراگيري اذكار و اوراد آن‌چنان تربيت مي‌كردند كه بدون هرگونه افزوني و كاستي به ذكري كه فرا مي‌گيرند، پاي‌بند باشند. براي نمونه شخصي از امام صادق (علیه السلام)پرسيد در دوره آخرالزمان چه ذكري بگوئيم؟ امام فرمود: «يا مُقَلِّبَ القُلوب! ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِك»؛ او در حضور امام گفت: «يا مُقَلِّبَ القلوبِ! وَ الأبصارِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلی دينِك»؛ امام فرمود: خداوند مقلّب‌القلوب و الابصار هست ولي همان ذكري را كه گفتم بگو! اين ذكر اثر ديگري دارد.1

ادعيه و اذكار و به ويژه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) در تقويت اراده بسيار مؤثّرند2 و تقيّد به قرائت قرآن هر روز نيز براي بهره‌مندي از زمان مؤثّر خواهد بود.

----------------



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 5:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دلیل ازبین رفتن شادابی چهره

از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود برادرم حضرت عیسی (ع) وارد شهری شد دید مرد و زنی با یکدیگر
نزاع می کنند عیسی (ع) پرسید : چرا دعوا می کنید ؟ مرد گفت : ای پیغمبر خدا این زن من است و بسیار زن 

خوبی است ولی من او را دوست ندارم و می خواهم از او جدا شوم . عیسی (ع) فرمود چرا می خواهی از او 

جدا شوی و چرا او را دوست نمیداری ؟ مرد گفت صورت او کهنه شده و طراوتی ندارد بی آنکه پیر شده باشد .
حضرت عیسی (ع) به آن زن فرمود : دوست داری طراوت و تازگی صورت تو بر گردد ؟ عرض کرد بلی فرمود :
وقتی چیزی می خوری کمتر از قدر سیری بخور چون هنگامیکه غذا در سینه ( معده) زیاد شود می جوشد و روح 

را کهنه می کند و تازگی آن را از بین می برد . 
آن زن به دستور حضرت عیسی عمل کرد پس از آن شادابی چهره اش برگشت و محبوب شوهر خود گردید . 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگانتندرستی
[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

در ممحضر بزرگان

  ما آمده‌ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم،نه این که به هر قیمتی زندگی کنیم!
زندگی ما حکایت آن یخ ‌فروشی است که از او پرسیدند: فروختی؟ گفت:نه....ولی تمام شد! 

آیت الله بهجت (ره)




موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 23 مهر 1391 ] [ 6:18 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

آداب همسایه‌داری/ 4 خصلتی که انسان را بهشتی می‌کند

 

سبک زندگی در مفاتیح‌الحیات-22
آداب همسایه‌داری/ 4 خصلتی که انسان را بهشتی می‌کند

 امام صادق(ع) فرمود: به هر کسی که یکی از این چهار خصلت روزی شود، وارد بهشت می‌شود: نیکی به پدر و مادر، صله رحم، همسایه‌داری نیکو و خوش‌ اخلاقی.

خبرگزاری فارس: آداب همسایه‌داری/ 4 خصلتی که انسان را بهشتی می‌کند

 اسلام به حسن معاشرت با هم‌نوعان و شهروندان سفارش کرده است و همسایه‌ها یکی از مصادیق شهروندان به شمار می‌روند که توجه به سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام می‌تواند ما را در نوع برخورد با آنها یاری کند. آیت‌الله جوادی آملی در کتاب گرانسنگ «مفاتیح‌الحیات» درباره حقوق همسایگان آورده است:

خداوند متعال در قرآن کریم درخصوص نیکی به همسایه چنین فرمان داده است: و خدا را بپرستید و چیزی را شریک او نسازید و به پدر و مادر، خویشاوند، یتیمان و بینوایان، همسایه نزدیک و همسایه دور و همنشین و... نیکی کنید.

 اهمیت نیکی به همسایه

امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: خدا را نسبت به همسایگان در نظر داشته باشید، زیرا رسول خدا (ص) درباره آنان سفارش فرمود و پیوسته درباره همسایه‌ها توصیه می‌کرد، تا آنجا که ما گمان بردیم او می‌خواهد آنان را وارث و سهیم قرار دهد.

رسول خدا (ص) فرمود:‌ ای علی! همسایه را گرامی بدار، گرچه کافر باشد.


 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 9 شهريور 1391 ] [ 10:53 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

کیفیت نماز شب

[ دو شنبه 30 مرداد 1391 ] [ 6:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ماجرای غلام ماهرویان زمان ناصرالدین‌شاه(داستان عبرت آموز)

  می‌گویند: تاجری به نام ماهرویان بود - که چون صورتش به علّت ماه‌گرفتگی لکه‌هایی داشت، ناصرالدین شاه به او لقب ماهرو داده بود - ظاهراً این خادمی به نام میرزا حسن داشت. با هم داشتند مکّه می‌رفتند. این خادم طوری بود که اطرافیانش یک مقدار با او شوخی می‌کردند. بنده خدا ساده بود. او پرسید: چقدر دیگر مانده برسیم؟ با این که خیلی راه مانده بود، مثلاً شاید سمت عراق و آن طرف‌ها بودند، به او گفتند: پشت این تپه که بروی، دیگر ورودی مدینه است.

بیچاره آمد ارباب را صدا بزند که بلند شود که برویم. دید او خواب است، دلش هم نیامد بیدارش کند، بعد خودش گفت: حالا من زودتر به آن طرف تپه می‌روم تا یک چیزی تهیه کنم. این‌ها که می‌خواهند بیایند من را می‌بینند. ارباب بلند شد. دو، سه ساعتی گذشت، دیدند خبری از او نیست. آن‌ها گفتند که ما به او گفتیم پشت این تپه، ورودی مدینه است. آن طرف تپه را گشتند، صدایش زدند، این طرف و آن طرف را گشتند. دیدند خبری نیست. گفتند: حتماً گرگ‌های بیابان به او حمله کردند. این‌ها دیگر یقین پیدا کردند که او مرده. کاروان آرام آرام رفت.

آن موقع با شتر می‌رفتند، بیست، سی روزی طول کشید که این‌ها برسند. چون وقتی غروب می‌شد، این‌ها می‌ترسیدند و یک جایی می‌ایستادند. حتّی بعد از ظهر هم که می‌دانستند اگر یک مقدار حرکت کنند، شاید غروب به کاروان‌سرای دیگری نرسند، مجبور بودند همان ظهر که رسیدند، همان جا بمانند تا فردا حرکت کنند. چون در راه‌ها راهزن بود و می‌ترسیدند، در تاریکی حرکت کنند.

همین که از دروازه شهر وارد شدند، دیدند او در گوشه‌ای نشسته، بعد بلند شد و زار زار گریه کرد که کجا بودید، من مدت زیادی است این‌جا نشستم. مگر نگفتید پشت تپه است، من هم آمدم. یک ماه است منتظر شما هستم، شما کجایید؟

ببین یک یقین انسان را کجا می‌برد، وقتی یقین باشد تمام است. این مثالی است که اولیاء از جمله مرد عظیم-الشّأن و الهی، آیت‌الله بهجت (اعلی اللّه مقامه الشّریف) برای یقین می‌زنند. ایشان می‌فرمودند: یقین یعنی این؛ یعنی این که انسان هر چه را مولایش گفت، بپذیرد، بعد ببیند کجا می‌رسد!

آنچه انسان را بالا می‌برد یقین است، نه عبادت امثال ما. عبادت ما، ما را بالا نمی‌برد. قرآن هم وقتی می‌خواهد، فضیلت اهل آخرالزمان را بیان کند، می‌فرماید: «وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون» ، این «یُوقِنُون»هایی که در قرآن هست، مقام یقین را بیان می‌کند.

برای همین گفتند: هیچ چیزی مثل یقین بین مردم کم تقسیم نشده است «لَمْ یُقْسَمْ بَیْنَ النَّاسِ شَیْ‏ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْیَقِین». پس این یقین را همه کسی ندارد.



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگانداستانهای عبرت آموز
[ یک شنبه 29 مرداد 1391 ] [ 5:35 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی

 

درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی

خدا مثل ما نیازمند دعا است؟

در اینجا باید به نکته‏ای اشاره کنم و آن اینکه، «نعوذبالله» مگر خدا مثل ما است که وقتی کسی به او رو بیاندازد، لذّت ببرد و به او بدهد؟ اصلاً و ابداً این‏طور نیست. پس چگونه است که مرتّب می‏گوید: بخواهید تا بدهم، بخواهید تا بدهم، «ادْعُونِی‏ أَسْتَجِبْ‏ لَکُمْ». این بحث در قرآن و روایات بسیار مطرح شده و بحث کلّی و ریشه‏دار و عمیقی است. در اینجا خدا را به خودت قیاس نکن؛ خدا مثل من و تو نفسِ شهوت و... ندارد که خوشش بیاید. این حرف‌ها درست نیست.
باید پیوند ربّ و عبد محکم شود
اینجا بحث بسیار عمیق و لطیفِ معرفتی می‏کند. اینکه عبد باید از خدا درخواست کند، برای «تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت» است. اگر بنا بشود که خدا همة چیزها را درست کند، اصلاً و ابداً خدا یادمان می‏رود. از یاد می‏بریم که پروردگار چه کسی است؟[11] و فراموش می‏کنیم، کسی که پرورشمان می‏دهد کیست؟ اگر بنا بشود تمام امور بر منوال خودش بچرخد و بحث دعا و تقاضا و... کنار برود، پس خدا هم کنار می‏رود. دیگر ربّم را نمی‏شناسم و نمی‏دانم آن کسی که دارد من را پرورش می‏دهد کیست. چون دعا در ارتباط با احتیاجات، چه معنوی و چه مادّی است. دعا برای تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت عبد است. تحکیم این رابطه است، که می‏گوید دعا کن و از من بخواه تا به تو بدهم و اینکه بفهمیم بر سر سفرة چه کسی نشسته‏ایم؟
خاندان نبوّت در اسارت
خاندان حسین(علیه‏السّلام) را از کربلا به کوفه و از کوفه به شام به اسارت بردند. به این خانواده خیلی سخت گذشت. تنها مسئلة اینکه ایشان خاندان نبوّت هستند نیست بلکه حتّی در بین مردم، این‏ها شخصیّت‏های بزرگ بودند. بی‏جهت نیست که وقتی از زین‏العابدین(صلوات‏الله‏علیه) سؤال می‏کنند: در کجای این سفر به شما خیلی سخت گذشت؟ این طور که شنیده‏ام، حضرت می‏فرمایند: «اَلشّام، اَلشّام». در آنجا به آن‏ها خیلی سخت گذشت. حتّی این را نمی‏دانم صادر شده یا نه؟ «یالَیت اُمِّی لَم تَلِدنِی»؛ کاش مادر مرا نزاده بود تا وضع شام را ببینم.
پای‏کوبی در عزای حسین(علیه‏السّلام)!
سهل‏بن‏سعد‏ساعدی پیرمردی از اصحاب پیغمبر است؛ می‏گوید: از بیت‏المقدّس وارد شام شدم و دیدم چه غوغایی است. جشن گرفته‏اند، آزین بسته‏اند و پای‏کوبی می‏کنند. می‏گوید: من خبر نداشتم. دیدم چند نفر ایستاده‏اند و با هم حرف می‏زدند جلو. رفتم و سؤال کردم و گفتم: شما اهل شام، عیدی دارید که من آن عید را نمی‏شناسم؟ چه خبر است؟ رو کردند و گفتند: «یَا شَیْخُ نَرَاکَ‏ أَعْرَابِیّا»؛ ای پیرمرد! انگار تو از عرب‏های بیابانی هستی و از دنیا بی‏خبری؟ گفتن: نه؛ من سهل‏ساعدی، از اصحاب پیغمبر هستم و پیغمبر را درک کردم. بعد رو کردند و به من گفتند: «مَا أَعْجَبَکَ السَّمَاءُ لَا تَمْطُرُ دَماً»؛ تو در شگفت نیستی که چرا آسمان خون نمی‏بارد؟ «وَ الْأَرْضُ لَا تَنْخَسِفُ بِأَهْلِهَا‏»؛ و چرا زمین اهل خود را فرو نمی‏برد؟ گفتم: «وَ لِمَ ذَاکَ؟»؛ برای چه؟ گفتند: «هَذَا رَأْسُ الْحُسَیْنِ(علیه‏السّلام) عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ(صلّی‏الله‏علیه‏و‏آله‏و‏سلّم) یُهْدَى مِنْ أَرْضِ الْعِرَاقِ»؛ دارند سر حسین را از عراق می‏آورند و مردم شادی می‏کنند. گفتم: «وَا عَجَبَاهْ یُهْدَى رَأْسُ‏الْحُسَیْنِ وَ النَّاسُ یَفْرَحُونَ؟». گفتم: از کدام طرف؟ گفتند: «فَأَشَارُوا إِلَى بَابٍ یُقَالُ لَهُ بَابُ سَاعَات»؛ برو آنجا؛ از دروازة ساعات می‏آورند. می‏گوید: آمدم و رسیدم. یک‏وقت دیدم سوارها و نیزه‏دارهایی وارد شدند. دیدم که اوّلین سوار و نیزه‏دار سری بر نیزه دارد که شبیه‏ترین به پیغمبراکرم است و روی مرکبی بی‏بی‏ای سوار است. رفتم جلو و سلام کردم. به او گفتم: « مَنْ أَنْتِ؟»؛ شما چه کسی هستید؟ گفت: «أَنَا سُکَیْنَةُ بِنْتُ الْحُسَیْنِ». گفتم: من سهل‏ساعدی از اصحاب جدّ شما هستم. اگر کاری با من دارید بفرمایید تا انجام دهم. گفت: ای سعد! به این نیزه‏دار پولی بده تا این نیزه‏ها و سرها را از ما جدا کنند، که این‏قدر مردم به ما نگاه نکنند.



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 29 مرداد 1391 ] [ 5:25 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری

 آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری




احکام فطریه:

- واجب است که هر کس برای خود و هر کدام از عایله‌اش، تقریباً به قدر سه کیلو از قوت غالب ادا کند. قوت غالب یعنی آن چیزی که مردم غالباً از آن برای تغذیه استفاده می کنند، مثلاً گندم.(1)

شب عید فطر:

- فطریه از غروب روز آخر ماه – یعنی شب عید فطر – به عهده‌ی مکلف می آید و احتیاط این است که آن را قبل از ادای نماز عید فطر برای کسی که در نماز عید فطر شرکت خواهد کرد و آن را به جا خواهد آورد تأدیه کند. بنابراین اگر شما امشب حساب کنید که چقدر به عهده شماست و پولش را کنار بگذارید و فردا صبح قبل از آن که به نماز عید بروید، آن را ادا کنید، بهترین وجه است. البته اگر در آن موقع ادا نکردید، بعد از نماز عید فطر هم ادا کنید، ایرادی ندارد.(2)

نماز با فضیلت عید فطر:

- نماز بسیار بافضیلتی است. در این نماز، دعا، تضرع، گریه و توجه به خداست. نماز عید فطر، خوب نمازی است.... تمام عبادات برای این است که تربیت بشویم و پیش برویم.(3)

عید فطر:

- ماه رمضان با همه عظمت و کرامت و فضای انباشته از رحمتش سپری شد و مردم مسلمان در سراسر عالم در این ماه به برکت روزۀ روزها و توسل و دعا و ذکر و تلاوت قرآن، دلها و جانهای خود را نورانی تر و به خدا نزدیک تر کردند.

- عید فطر یکی از عظیمترین مناسبتهای اسلامی است. دنیای اسلام روز عید فطر را به معنای حقیقی عید می گیرند و این چیزی است که اسلام برای امت اسلامی خواسته است. «جعله الله لکم عیدا و جعلکم له اهلا» خداوند متعال امروز را برای امت اسلامی عید قرار داد و آنها را شایسته این عید دانست. ... ما باید از این هدیه‌ی الهی استفاده کنیم، هم استفاده شخصی به معنای راه دادن نور معرفت و توبه و انابه به دلهای خودتان که اگر از عالم معرفت و محبّت الهی دریچه یی بر روی دلهای خودمان باز و اندرون خود را نورانی کنیم، بسیاری از تاریکی ها و گرفتاریهای دنیای بیرون هم حل خواهد شد، چون دل انسان‌هاست که سرچشمه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هاست.(4)

عید فطر روز پاداش گرفتن و رویت رحمت الهی بعد از ماه رمضان:

- عید فطر روز پاداش گرفتن و رؤیت رحمت الهی بعد از ماه رمضان است، بحمدالله ماه رمضان را که ماه صبر صلات بود، با عافیت گذراندید و خدای متعال، با دعا و ذکر و مناجات شما را به ادای فریضه روزه و توسل و خشوع در مقابل حضرت حق موفق کرد. امروز روزی است که انشاءالله خدای متعال پاداش شما را عنایت خواهد کرد. شاید یکی از بزرگترین پاداشهای الهی این باشد که خدا همه ما را موفق کند تا بتوانیم وسیله رحمت الهی را تا ماه رمضان آینده برای خودمان باقی بداریم.... درس ماه رمضان را برای دوره سال فرابگیریم، این می‌شود یکی از بزرگترین پاداشهای خداوند که توفیق این چنینی را به ما بدهد. رحمت و رضا و قبول و عفو و عافیت را از خدای متعال طلب کنیم این در حقیقت عید واقعی خواهد شد.(5)

عید سعید فطر، مراسمی معنوی و بین المللی:

- عید سعید فطر شاید برجسته‌ترین خصوصیتش این است که مراسمی معنوی و بین‌المللی است. این رسم بین‌المللی جنبه معنوی بارز و نمایانی دارد. در دعای قنوت عید فطر می خوانیم، [اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمداً صلی الله علیه و آله ذخراً و شرفاً و کرامه و مزیدا] عید همه مسلمانان و مایه شرف اسلام و پیامبر اسلام و عزّت اسلام و ذخیره‌یی تمام نشدنی در طول تاریخ است. با این چشم به عید سعید فطر نگاه کنیم. امروز ملّت اسلامی بزرگ ما به این ذخیره نیازمندیم. از این ذخیره، دو چیز باید مورد استفاده مسلمانها قرار گیرد، اول، وحدت و نزدیکی مسلمین است و دوم توجه به معنویت در دنیای اسلام است. در دنیای اسلام هر دو عامل تکامل بخش و پیشبرنده مورد خدشه قرار گرفته است.(6)



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ شنبه 29 مرداد 1391 ] [ 1:53 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

جملات قشنگ و به یاد ماندنی(بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

 

اعتراف به ناداني
گویند: از عالمی مسئله ای پرسیدند، گفت: نمی دانم. سؤال کننده گفت: شرم نمی کنی که به جهل و نادانی خود اعتراف می کنی. گفت: چرا شرم کنم از گفتن کلمه ای که فرشتگان به آن سخن گفتند و هنگامی که خداوند درباره «اسماء» از آنها پرسید، گفتند: سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا الاّ ما عَلَّمْتَنا؛ خدایا ما چیزی نمی دانیم، جز آنچه تو به ما آموختی



انس با خدا
می گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم. یوسف گفت: ای جوان مرد! دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی! پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم. زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت ها زندانی شدم. اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی



چپاول اموال
روزی عبدالملک (پنجمین خلیفه اموی) از امام زین العابدین درخواست موعظه کرد. حضرت فرمود: آیا واعظی بالاتر از قرآن وجود دارد؟ خداوند می فرماید: وَیْلٌ لِلْمُطَفَّفین؛ وای بر کم فروشان. (مطففّین: 1) وقتی سخن خدای متعال درباره کم فروشان چنین است، پس چگونه است حالِ کسی که همه اموال مردم را چپاول کند؟

 



بر امور گذرا دل مبند
پادشاهی، حکیمان را فرا خواند و گفت: مرا چیزی بیاموزید که اگر بسیار غمگین باشم، در آن نگاه کنم و غم دل از بین برود و اگر بسیار شاد باشم، در آن نگاه کنم و فریفته روزگار نگردم. حکیمان مدتی مشورت کردند و سرانجام، نگینی بر انگشتری او ساختند که روی آن نوشته شده بود: این نیز بگذرد



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ شنبه 28 مرداد 1391 ] [ 1:18 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توصيه هاي ميرزا اسماعيل براي امروز ما

 

اولياي خدا چه چيزي برداشت كردند كه وقتي به اين ماه مي رسيدند مثال بارز و اشتاق الي قربك في المشتاقين بودند.
 
به گزارش جهان به نقل از آوینی فیلم، اين شبها، وضو بگيريد. نماز بخوانيد. كم حرف بزنيد. كم قصه بگوييد. اين چيزهايي كه در تلويزيون نشان مي دهند براي تفريح است يا براي بچه ها. شما كه روزه داريد كمتر اين و آن را گوش دهيد. كمي به كارهايتان برسيد.
نيم ساعت يا يك ساعت بعد از نماز در سجاده بنشينيد و خدا را ياد كنيد. افطار كه كرديد، بدنتان كه آرام گرفت، به دعايي، به ثنايي يك دقيقه خدا را ياد كنيد. با خودتان خلوت كنيد. به قرآن نگاه كنيد. يا اينكه اصلا ساكت بنشينيد. اين خيلي قيمتي است. آدم افطار حقيقي را با خدا مي كند. افطار حقيقي كه خوردن نيست. ابعث حيا، آن افطار است.
 نماز پيامبر(ص) است. روزه علي(ع) است. افطار خداست. از افطار بالاتر هم چيزي نيست. علي(ع) روزه است؛ يعني هر كه علي(ع) را قبول كند در دنيا كم حرف مي زند، آلوده نمي شود. ذكر دنيا را كم مي كند ادعايش از بين مي رود. هر كه پيغمبر را نگاه كند نماز خوانده است. ذكر خدا مي گويد، دعا مي كند، صلوات مي فرستد . همينطور مي آيد جلو تا خدا را ملاقات مي كند و مي گويد اشهد، خدا را ديدم. اشهد ان لا اله الا الله مي گويد و بالا مي رود.

نگويمت كه همه ساله مي پرستي كن

سه ماه «مي» خور و نه ماه پارسا باش

 تفسير اين بيت حافظ اين است كه سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است.

يامن يكفي من كل شي و لا يكفي منه شي، اكفني ما اهمني من امر الدنيا و الآخره ... آنچه ناديدني است برايت به تماشا بگذارد.

 اولياي خدا چه چيزي برداشت كردند كه وقتي به اين ماه مي رسيدند مثال بارز و اشتاق الي قربك في المشتاقين بودند. بي شك به خدا اطمينان داشتند و در هر حال رضا بودند. آدم ها برايشان فرقي نمي كرد و همه را به ديد الهي مي ديدند. مريضي و بي پولي و مرگ و غم و غصه و حتي شاديها براي آنها نشانه است از سلطان السلاطين. چرا ما به خدا اعتماد و اتكا نمي كنيم در صورتي كه مي دانيم كسي ما را اندازه او دوست ندارد و به فكر ما نيست و توكل بر غير او خسران دنيا و عقباست .
 
عارف فاني سيد هاشم حداد (ره) مي فرمايند:

همت عالي دار ، به چيزهاي كوچك قانع مشو ، اين قدر دور خود نگرد ، به او بسپار و جلو برو .مرد بايد عالي همت باشد. حيف است كسي كه مي خواهد به محضر سلطان السلاطين حضور يابد درراه مثلا از گداي سر گذر چيزي بخواهد.

 هر جا غصّه دار شدي استغفار كن. استغفار امان انسان است. به اين كاري نداشته باش كه چرا محزون شده اي ، اذيتت كرده اند؟ گناهي كرده اي؟ بعضي وجود خودشان را گناه مي دانند. شما مي گويي چرا من درست كار نمي كنم، او خودش را گناه مي داند. محزون كه شدي استغفار كن. چه غم خود را داشته باشي و چه غم مؤمنين را، استغفار غم ها را از بين مي برد. همان طور كه وقتي خطا مي كني همه صدمه مي خورند، مثلاً وقتي چند نفر كفران نعمت مي كنند به همه ضرر مي رسد؛ استغفار هم كه مي كني به همه ماسواي خودت نفع مي رساني.

در حديث است كه هشت چيز شما دست خداست : «موت و حيات، مرض و صحت، فقر و غنا، خواب و بيداري»

چه چيزي مي ماند كه دست خودمان باشد؟

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 24 مرداد 1391 ] [ 12:44 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

سخن پیامبر برای ناخن زنان و مردان

 

اخلاق و آداب مسلمانی

سخن پیامبر برای ناخن زنان و مردان 

دین - ناخن، عضوی از بدن است که نیاز به بهداشت و مراقبت ویژه ای دارد. در احادیث رسیدگی به ناخن و گرفتن آن در روز جمعه سفارش شده است. به گزارش خبرآنلاین علت آن را در کتاب مفاتیح الحیاه می خوانیم.

رسول خدا (ص) به مردان می فرماید: ناخن هایتان را کوتاه کنید؛ ولی به زنان فرمود: بخشی از ناخن هایتان را نگه دارید که برای شما زینت بخش است.
امام باقر (ع) می فرماید: ناخن ها را کوتاه کنید چرا که موجب آلودگی است و فراموشی از آن ناشی می شود.
همچنین می فرماید: چیدن ناخن ها در روز جمعه از جذام، دیوانگی، پیسی و کوری نگه می دارد و اگر به چیدن نیاز ندارد اطراف آن را بتراش [بساب]؛

نیز می فرماید: هرکس روز جمعه ناخن هایش را بگیرد و سبیلش را کوتاه کند سپس بگوید: «بسم الله و بالله و علی سنه محمد و آل محمد»، در برابر هر یک پاداش فراوانی به او عطا می شود.

کتاب مفاتیح الحیات

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 22 مرداد 1391 ] [ 7:45 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حکایتی جالب از توحیدآیت الله بروجردی

 

مطهری

ایت الله بروجردی :زشت است در هفتاد سالگى، خودم براى خودم تدبیر بكنم

 استاد شهید مطهری می گوید:

داستانى الآن یادم افتاد، دریغ است كه آن را نگویم، یكى دو بار دیگر هم یادم هست كه در سخنرانیها گفته‏ام. مربوط به مرحوم آیة اللّه بروجردى (اعلى اللّه مقامه) است. قبل از اینكه ایشان به قم بیایند، من از نزدیك خدمت ایشان ارادت داشتم، بروجرد رفته بودم و در آنجا خدمتشان رسیده بودم.

مردى بود در حقیقت با تقوا و به راستى موحّد. نگویید هر كس مرجع تقلید شد، البتّه موحّد هست. توحید هم مراتب دارد. بله، اگر به مقیاس ما و شما حساب كنیم، مراجع تقلید درجات خیلى بالاتر از توحید من و شما را دارند ولى وقتى كه من مى‏گویم «موحّد»، یك درجه خیلى عالى را مى‏گویم. او كسى بود كه اساساً توحید را در زندگى خودش لمس مى‏كرد، یك اتّكا و اعتماد عجیبى به دستگیریهاى خدا داشت. سال اوّلى بود كه ایشان به قم آمده بودند.

تصمیم گرفته بودند بروند به مشهد. مثل اینكه نذر گونه‏اى داشتند. در آن وقت كه بیمار شده بودند، آن بیمارى معروف كه احتیاج به جرّاحى پیدا كردند و ایشان را از بروجرد به تهران آوردند و عمل كردند و بعد به درخواست علماى قم به قم رفتند، در دلشان نذر كرده بودند كه اگر خداوند به ایشان شفا عنایت بفرماید، بروند زیارت حضرت رضا (علیه السّلام). بعد از شش ماه كه در قم ماندند و تابستان پیش آمد، تصمیم گرفتند بروند به مشهد. یك روز در جلسه دوستان و به اصطلاح اصحابشان طرح مى‏كنند كه «من مى‏خواهم به مشهد بروم، هر كس همراه من مى‏آید اعلام بكند»اصحابشان عرض مى‏كنند بسیار خوب، به شما عرض مى‏كنیم. یكى از اصحاب خاصّشان كه هم اینك یكى از مراجع تقلید است، براى من نقل كرد كه ما دور هم نشستیم كنكاش كردیم، فكر كردیم كه مصلحت نیست آقا بروند مشهد، چرا؟ چون آقا را ما مى‏شناختیم ولى در آن زمان هنوز مردم تهران ایشان را نمى‏شناختند، مردم خراسان نمى‏شناختند و به طور كلّى مردم ایران نمى‏شناختند، بنابراین تجلیلى كه شایسته مقام این مرد بزرگ هست، نمى‏شود، بگذارید ایشان یكى دو سال دیگر بمانند؛ براى نذرشان هم كه صیغه نخوانده‏اند كه نذر شرعى باشد، در دلشان این نیّت را كرده‏اند؛ بعد كه معروف شدند و مردم ایران ایشان را شناختند با تجلیلى كه شایسته ‏شان است، بروند. تصمیم گرفتیم كه اگر دوباره فرمودند، ایشان را منصرف كنیم. بعد از چند روز باز در جلسه گفتند: «از آقایان كى همراه من مى‏آید؟». هر كدام از دوستانشان حرفى زدند و بهانه‏اى تراشیدند. یكى گفت: اى آقا شما تازه از بیمارى برخاسته‏اید (آنوقت فقط اتومبیل بود و هواپیما نبود) ناراحت مى‏شوید، ممكن است بخیه‏ها باز شود. دیگرى چیز دیگرى گفت. ولى از زبان یكى از رفقا درز كرد كه چرا شما نباید به مشهد بروید. جمله‏اى گفت كه آقا درك كرد اینها كه مى‏گویند نرو مشهد، به خاطر این است كه مى‏گویند هنوز مردم ایران شما را نمى‏شناسند و تجلیلى كه شایسته شماست به عمل نمى‏آید.

 آن آقا براى من نقل مى‏كرد: آقا تا این جمله را شنید تكانى خورد (آن وقت ایشان هفتاد سال داشتند) و گفت: «هفتاد سال از خدا عمر گرفته‏ام و خداوند در این مدت تفضّلاتى به من كرده است و هیچیك از این تفضّلات، تدبیر نبوده است، همه تقدیر بوده است. فكر من همیشه این بوده كه ببینم وظیفه‏ام در راه خدا چیست؛ هیچ وقت فكر نكرده‏ام كه من در راهى كه مى‏روم ترقّى مى‏كنم یا تنزّل، شخصیّت پیدا مى‏كنم یا پیدا نمى‏كنم. فكرم همیشه این بوده كه وظیفه خودم را انجام بدهم؛ هر چه پیش آید، تقدیر الهى است. زشت است در هفتاد سالگى، خودم براى خودم تدبیر بكنم. وقتى كه خدایى دارم، وقتى كه عنایت حق را دارم، وقتى كه خودم را به صورت یك بنده و یك فرد مى‏بینم خدا هم مرا فراموش نمى‏كند؛ خیر، مى‏روم». و دیدیم این مرد از روزى كه فوت كرد، روز به روز خداوند بر عزّت او افزود.آیا آیة اللّه بروجردى- نعوذ باللّه- با خدا قوم و خویشى داشت كه مورد تفضّل و یا عنایت حق باشد؟ ابداً. امدادهاى الهى به افراد، به اجتماعات و به بشریّت، حسابى دارد.

منبع : مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى  ،ج‏3 ،ص 146 .



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگانداستانهای عبرت آموز
[ چهار شنبه 18 مرداد 1391 ] [ 5:23 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

قبر انسان هر ‌روز 5 کلمه را فریاد می‌زند

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی یکی از برکات ماه رمضان را خواندن دعا و تلاوت قرآن دانست و گفت: یک غیبت مساوی است با هدیه 40 روز حسنات به فرد غیبت شونده!

وی ادامه می‌دهد: ما در مفاتیح در دعایی می‌خوانیم که خدایا برای تاریکی قبرم گریه می‌کنم. خدایا برای تنگی لحدم گریه می‌کنم. آخر زندگی انسان قرار گرفتن در قبور است و حدیث داریم که شبانه‌روز، قبر ما 5 کلمه را صدا می‌کند. قبر صبح به صبح می‌گوید: من خانه تنهایی تو هستم، برای خودت انیسی پیدا کن با انجام کار خیر!
 وی ادامه می‌دهد: قبر همچنین به ما می‌گوید که منم خانه تاریکی تو، یک چراغی برای خودت بفرست! می‌گوید: من خانه پر از کرم و عقرب توام، زهری بفرست تا کرم‌ها را بکشد!
 قبری که پر از عقرب بود
 این مدرس بزرگ اخلاق در ادامه اظهار می‌کند: در گذشته شخصی بود به نام حاج سعید حق‌گو، می‌گفت: در قم جنازه‌ای را بردیم تا دفن کنیم، قبر پر از عقرب بود و هرچه از آنها را می‌کشتیم باز هم در قبر می‌جوشیدند و در آخر خسته شدیم و جنازه را روی عقرب‌ها گذاشتیم و روی آن خاک ریختیم.

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگاناحادیثعترت

ادامه مطلب
[ چهار شنبه 18 مرداد 1391 ] [ 4:21 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

میانبری بی نظیر برای شبهای قدر

 امام صراط مستقیم است و توسل به امام و مدد از او، کوتاه کردن راه است و شفاعت آن ها باعث حل شدن بسیاری از مشکلات.

 
میانبری بی نظیر برای شبهای قدر
سرویس مذهبی افکارنیوز- امام صراط مستقیم است و توسل به امام و مدد از او، کوتاه کردن راه است و شفاعت آن ها باعث حل شدن بسیاری از مشکلات. 

اگر اخلاص در عمل و پاک شدن از ناخالصی ها و زدودن ریا و تظاهر و نفاق را می خواهیم باید به حضرت علی (علیه السّلام) توسل کنیم و مدد بخواهیم. 

اگر پاکی و طهارت و عفت در چشم و گوش و زبان و قلب را می خواهیم باید به مرکز و محور عصمت الهی حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) پناهنده شویم. 

اگر خلق نیکو و حُسن معاشرت می خواهیم باید از امام حسن(علیه السّلام) بخواهیم که مظهر حُسن الهی است. 

اگر عشق و محبت دنیا برایمان مانع از عشق و محبت به خداست، باید از امام حسین(علیه السّلام) مدد بخواهیم. 

اگر عبادت و سجده برایمان سخت است باید به سیّدالساجدین امام زین العابدین(علیه السّلام) پناه ببریم. 

اگر علم واقعی می خواهیم باید از امام محمدباقر(علیه السّلام) مدد بجوییم. 

اگر صدق در گفتار و صدق در عمل می خواهیم باید از امام صادق(علیه السّلام) کمک بخواهیم. 

اگر می خواهیم که بر خشم خود غلبه کنیم و جدل با دیگران را در خود بکشیم باید از امام کاظم (علیه السّلام) کمک بگیریم. 

اگر رضا به قضاء الهی و رضایت از مردمان و رضایت آنها را بخواهیم باید به امام رضا(علیه السّلام) توسل کنیم. 

اگر به جود و بخشش خدا محتاجیم و اگر می خواهیم بخشنده باشیم به امام جواد(علیه السّلام) توسل کنیم.

اگر احساس سردرگمی و پریشانی می کنیم و تشخیص راه حق و باطل برایمان مشکل است باید به مظهر هدایت الهی امام هادی(علیه السّلام) پناهنده شویم و از او مدد بگیریم. 

اگر پیروزی بر لشکر شیطان و لشکر نفس را می خواهیم به امام حسن عسکری(علیه السّلام) توسل کنیم. 

و حضرت ولی عصر(علیه السّلام) امام وقت و امام حاضر است، صاحب زمان و مکان است، صاحب ما و صاحب قلب و دل و فکر و چشم و گوش و زبان ماست و به اعمال ما احاطه تفصیلی دارد و چیزی نیست که از علم حضرت به دور باشد. باید برای لحظه به لحظه خود از امام زمان مدد بجوییم و برای تمام اعمال و رفتار اعضاء و جوارحمان به ایشان توسل کنیم. 

باید تمام وجود را به آن ها سپرد و دید که تنها به مدد آنها راه رفتنی است. 

منبع: شیدا (آیت الله سید عبدالکریم کشمیری)، ص ۱۶۳ تا ۱۶۵.


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگانعترت
[ سه شنبه 17 مرداد 1391 ] [ 2:0 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

فضایل امام علی از زبان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دوستی علی گناهان را می خورد همچنان که آتش هیمه را.(۱)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: به علی علیه السلام فرمود: تو را جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمنت نمی دارد.(۲)(۳)

دوستی و دشمنی امام علی علیه السلام 
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دوستی علی گناهان را می خورد همچنان که آتش هیمه را.(۱)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: به علی علیه السلام فرمود: تو را جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمنت نمی دارد.(۲)(۳)
علی علیه السلام پیشوای نیکوکاران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: علی پیشوای نیکوکاران است و کشنده ی بدکاران، هر که او را یاری کند، یاری می شود و هر که از یاری او دست شوید، بی یار می ماند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: درباره ی علی سه ویژگی به من وحی شده که او سرور مسلمانان، پیشوای پرهیزگاران و رهبر رو سپیدانت است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: همانا خداوند عز وجل درباره ی علی بن ابی طالب به من سفارشی فرمود. گفتم: بار پروردگارا! آن را برایم روشن فرما. فرمود: بشنو! عرض کردم: گوش به فرمانم. فرمود: همانا علی پرچم هدایت و پیشوای دوستان من و روشنایی [راه] کسانی است که مرا اطاعت می کنند. اوست آن کلمه ای که پرهیزگاران را ملزم به همراهی آن کردم .(۴) هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده است.
علی علیه السلام جانشین پیامبرصلی الله علیه و آله است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله-با اشاره به علی علیه السلام - فرمود: این برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. پس گوش به فرمانش باشید و اطاعتش کنید.(۵)
علی علیه السلام ولی هر مومنی است.
تاریخ دمشق- به نقل از عبد الرحمان بن ابی لیلی -: علی را دیدم که در رحبه [ی کوفه] مردم را سوگند می دهد شما را به خدا سوگند می دهم اگر کسی از شما هست که شنیده باشد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر خم می فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست» برخیزد و گواهی دهد. عبد الرحمان می گوید: دوازده تن از بدریان که گویی هم اکنون یکایک آنان را می نگرم برخاستند و گفتند: گواهی می دهیم که شنیدیم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر می فرمود: آیا من اولی به مومنان نیستم...؟ عرض کردیم: البته، ای رسول خدا. پیامبر فرمود: پس، بر هر کس که من ولایت دارم علی نیز ولایت دارد، خدایا! دوست بدار هرکه را دوستدار علی باشد و دشمن بدار هر که را با او دشمنی ورزد.(۶)
علی علیه السلام با حق و قرآن است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: علی با حق و حق با علی است و هرگز از م جدا نمی شوند تا در روز قیامت کنار حوض (کوثر) نزدم آیند.(۷)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: علی با حق و با قرآن است و حق و قرآن با علی، و هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض، نزدم آیند.(۸)
علی علیه السلام دروازه ی دانش پیامبر است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن است. پس، هر که علم می خواهد، باید از دروازه در آید.(۹)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: من ترازوی حکمتم و علی زبانه ی آن.(۱۰)
علی و پیامبر از یک درخت اند
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- به علی علیه السلام - فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.(۱۱)
تاریخ دمشق: پیامبر صلی الله علیه و آله در عرفه بود و علی رو به روی آن حضرت قرار داشت. پیامبر فرمود: ای علی! نزدیک من آی و پنجه ات را در پنجه ی من گذار. ای علی! من و تو از یک درخت آفریده شده ایم. من ریشه ی آن درختم و تو تنه ی آن و حسن و حسین شاخه هایش. هر که به شاخه ای از آن بیاویزد خداوند او را به بهشت در می آورد.(۱۲)
گوناگون
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که می خواهد دانش آدم را ببیند و بینش نوح و برباری ابراهیم و زهد یحیی بن زکریا و قدرت موسی بن عمران را، به علی بن ابی طالب بنگرد.(۱۳)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: حق علی بر این امت همچون حق پدر است بر فرزند.(۱۴)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: علی بن ابی طالب، رازدار من است.(۱۵)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: علی وشیعیان او همان رستگاران در روز رستخیزند.(۱۶)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: یاد وذکر علی، عبادت است.(۱۷)


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 15 مرداد 1391 ] [ 4:8 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ثواب تلاوت قرآن

 امام رضا(ع) فرمودند هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماههاى ديگر تمام قرآن را بخواند."من قرا فى شهر رمضان اية من كتاب الله كان كمن ختم القران فى غيره من الشهور"/م



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 15 مرداد 1391 ] [ 1:33 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ادب مهمان‌نوازی در سیره ائمه(ع)

 امام صادق (ع) فرمود: هر گاه برادرت بر تو وارد شد نگو آیا امروز چیزی خورده‌ای؟ بلکه از آنچه در خانه داری برایش بیاور، چون بخشنده به تمام معنا کسی است که آنچه نزدش باشد ببخشد.

 
به گزارش جهان به نقل از فارس، سفره‌های افطار در ماه مبارک رمضان میهمانان بسیاری را بر خود می‌بیند که شایسته است بنابر تعالیم آیات و روایات اسلامی در اکرام میهمان تلاش کرد.

 مهمان در فرهنگ اسلامی کرامتی ویژه دارد آیت‌الله جوادی آملی در کتاب نفیس «مفاتیح‌الحیات» در باب «میهمان» آورده است که خداوند متعال در قرآن کریم از گرامی داشتن مهمان در سیره ابراهیم خلیل چنین خبر می‌دهد: آیا داستان مهمانان ابراهیم، آن فرشتگان ارجمند، به تو رسیده است؟ آن گاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند. ابراهیم نیز به آنان سلام داد و پیش خود گفت: اینان مردمی ناآشنا و بیگانه‌اند. پس بی‌درنگ و پنهانی نزد خانواده‌اش رفت و طولی نکشید که گوساله‌ای فربه و بریان شده آورد و آن را نزدیکشان برد و گفت: چرا نمی‌خورید؟

در آیه‌ای دیگر انصار را که در فقر و تنگدستی مهاجران را به مهمانی پذیرفته بودند چنین می‌ستاید: «... آنان مهاجران را که به سوی آن‌ها آمدند دوست می‌دارند و در دل خودشان هیچ نیازی به آنچه به فقرا داده شده، احساس نمی‌کند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خود در آن چیز مقدم می‌دارند و هر کس از خوی بخل و حرص نگاه داشته شود، پس آنان رستگاران‌اند».


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 12 مرداد 1391 ] [ 5:41 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توصیه امام صادق درباره لباس کتان

 مسلمانان به آراستگی و پاکیزگی بسیار توصیه شده اند. پوشیدن لباس پاکیزه و مناسب از لوازم آرامش خاطر است.

 
از کتاب مفاتیح الحیاه آمده است:

 
رسول خدا (ص) می فرماید: برای حضور در میان برادران و خواهران دینی، لباستان را آراسته و لوازم خود را به اصلاح آرید به گونه ای که در میان مردم در نظافت برجسته باشید؛ زیرا خدا زشتی و زشت نمایی را دوست ندارد؛

 
همچنین می فرماید: لباس سفید از هر لباسی برای شما بهتر است، پس آن را بپوشید و مردگانتان را در آن کفن کنید؛

 
امیر مومنان (ع) می فرماید: لباس پنبه ای بپوشید، چرا که آن لباس رسول خدا (ص) و لباس ما (اهل بیت) است و آن حضرت لباس پشمین و مویین را جز هنگام بیماری نمی پوشید. البته این بدان معناست که هر یک از لباس پشمی و پنبه ای در مورد مناسب خود سزاوار پوشیدن است.

راوی گوید: هرگاه امام حسن (ع) برای اقامه نماز برمی خاست بهترین لباس را می پوشید. پرسیدند: چرا بهترین لباس خود را می پوشید؟ فرمود: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، پس خود را برای پروردگارم زیبا می کنم و او می فرماید:«در هر مسجدی خود را بیارایید»، از این رو، دوست دارم بهترین لباسم را بپوشم.

امام صادق(ع) می فرماید: کتان از جمله لباس پیامبران است؛

 
همچنین می فرماید: روز جمعه خود را بیارایید و پاکیزه ترین لباستان را بپوشید.



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ پنج شنبه 12 مرداد 1391 ] [ 5:39 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

پدر و مادرها حتما بخوانند!

 هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد روز قیامت پدر و مادر او را فرا می خوانند و دو جامه بر آن می پوشانند که از نور آن چهره های بهشتیان روشن می شود.

 
پدر و مادرها حتما بخوانند!
سرویس مذهبی افکار نیوز- رسول اکرم(ص) فرمود: هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد روز قیامت پدر و مادر او را فرا می خوانند و دو جامه بر آن می پوشانند که از نور آن چهره های بهشتیان روشن می شود. 
رسول خدا (ص) می فرمود: قرآن روز قیامت مردی رنگ پریده را می آورد و به پروردگارش می گوید: این شخص ، کسی است که من روزش را با تشنگی و شبش را به بیداری گرفته بودم و طمع او را به رحمت تو قوی کرده بودم و آرزوهایش را به مغفرت تو گسترده بودم، پس بر اساس گمان من درباره اش عمل کن. خدا می فرماید: 
ملک را به دست راستش و جاودانگی را به دست چپش دهید... پدر و مادرش را زیوری دهید که تمام دنیا با آنچه در آن است به ارزش آن نباشد، پس همه مردم روز قیامت به آن پدر و مادر می نگرند و آن دو را عظیم می شمارند و خودشان نیز از این مقامشان به شگفتی فرو می روند و می پرسند : پروردگارا! این عظمت از کجاست؟ خدا می فرماید: این عظمت به سبب آموختن قرآن به فرزندتان و تربیت او بر اساس دین اسلام و محبت پیامبر (ص) و علی(ع) است. 
منبع: مفاتیح الحیات،جوادی آملی،ص۲۴۶.


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ شنبه 7 مرداد 1391 ] [ 3:26 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حل مشکل ازدواج با ذکر استغفار

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد . 
  *دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان 
  «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ، وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ، بِرَأْفَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» 
 
خدایا در این روز مرا از آمرزش جویان درگاهت قرار ده، و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت، و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانی‌ات، ای مهربان‌ترین مهربانان. 
 *شرح فرازهای دعا 
 آیت‌الله مجتهدی در شرح «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ» می‌گوید: در این دعا می‌گوییم خدایا من را در این ماه رمضان جزو مستغفرین قرار بده، برای استغفار، باید شرایط استغفار را داشت. کسی که مال حرام خورده که با استغفار کارش درست نمی‌شود، باید برود و صاحبان مال را راضی کند. 
 
وی در ادامه می‌گوید: با مال حرام و رشوه و ربا رشد کرده‌ای، حال که توبه می‌کنی باید بروی سود ربا را به صاحبان آن بازگردانی، غذای کم و حلال بخوری تا گوشت‌های تنت که با مال حرام پرورش یافته‌اند، آب شوند. 
 
این استاد اخلاق می‌افزاید: کسی که شب تا صبح پای کار حرام نشسته،‌ باید شب‌ها احیاء نگهدارد و عبادت کند، از جمله در شب 15 شعبان که احتمالاً شب قدر است که تمام مقدورات ما در آن نوشته می‌شود. 
 *در سایه استغفار انسان به 4 موهبت دست پیدا می‌کند 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 5 مرداد 1391 ] [ 6:11 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

چرا ۴ عضو بدن در وضو باید شسته شود؟

 «گروهی از یهود خدمت پیامبر خدا (ص)رسیده و مسایلی چند را از حضرت پرسیدند،از جمله گفتند:یا محمّد(ص) برای ما بگو این چهار عضو برای چه باید شسته شود با این که از تمیزترین مواضع بدن به شمار می آید؟ پیامبر (ص)فرمود: شیطان آدم را وسوسه کرد، آدم به درختی که از آن نهی شده بود نزدیک شد، وقتی به آن نگریست آبرویش رفت، سپس ایستاد و به طرف درخت رفت_این نخستین گامی بود که به طرف گناه برداشته شدسپس دست برد و از میوهءدرخت برگرفت و خورد،در این هنگام،زیور و پوشش خود را از دست داد،دست بر سر گذاشت و گریست،و چون خداوند_عزّوجلّ_توبه او را پذیرفت، بر او و فرزندانش واجب کردکه همین اعضا را بشویند، پس خداوند به او فرمان داد که چون به آن درخت نگریسته روی خویش را بشوید و چون با دو دست تناول کرده آن دو رانیز تا آرنج شستشو دهد، و چون دست بر سر گذاشت، فرمان به مسح سر داد و نیز امر به مسح دو پا فرمود، زیرا با آنها به سوی گناه رفته است....

*
امام صادق (ع)فرمودند: خداوند عزﱠوجلﱠ چون پیامبرش را به آسمانهای هفت گانه بالا برد... پس به او فرمود: ای محمد سرت را بلند کن، چون سرش را بلند کرد، طبقات آسمان شکافته شد و پرده ها بالا رفت، گفت: سر فرود آور چه می بینی؟ چون نگاه کرد خانه ای دید مانند بیت الله شما، و حرمی دید چون این حرم[مسجد الحرام] چنان که اگر چیزی از دستش رها می شد جز بر این حرم نمی افتاد، آنگاه به او گفته شد:یا محمد، این حرم است و تو محترم هستی، سپس به او وحی کرد که ای محمد: به «صاد» نزدیک شو ،اعضای سجده خویش را بشوی و آنها را پاک گردان و بر پروردگارت نماز بگذار؛ پس رسول خدا به صاد نزدیک شد _صاد آبی است که از ساق راست عرش جاری است_و با دست راست آب را برگرفت، بدین سبب وضو با دست راست انجام می گردد. سپس خداوند به او وحی فرستاد: صورت خود را بشوی، که عظمت مرا خواهی نگریست،پ س از آن دو زراع راست و چپ را بشوی که با دستت کلام مرا خواهی گرفت، سپس با باقی مانده همان آب دست، سر و پاها را تا برامدگی، مسح کن که من برتو فرخنده می گردانم و گامهایت را به جایی می رسانم که جز تو هیچ کس آنجاگام ننهاده باشد...»

 کتاب  «رازهای نماز» نوشته آیت الله جوادی آملی،



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ چهار شنبه 4 مرداد 1391 ] [ 4:54 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

12 نكته اخلاقي از رجبعلي خياط كه بايد خواند

 اگر ما به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.

 
به گزارش جهان به نقل از آوینی فیلم، امروز سومين روز مهماني است. خيلي زود مي گذرد... . 12 نكته اخلاقي از رجبعلي خياط را در ادامه بخوانيد:

نكته1- اگر ما به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.

نكته2- تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه»

نكته3- سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد...

نكته4- دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.

نكته5- كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.

نكته6- اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.

نكته7- اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.

نكته8 - اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.

نكته9- هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.

نكته10- نفس امّاره را مهار كنيد و با آن مخالفت كنيد.

نكته11- به سادات احترام بگذاريد، و آنان را در هر مرتبه و منزلتي هستند گرامي بداريد.

نكته12- انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل كند، به همان اندازه به خدا نزديك مي شود.

برگرفته از كتاب: آخرين امام، ص163 تا 165


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 3 مرداد 1386 ] [ 4:57 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگانمناسبت ها
[ سه شنبه 3 مرداد 1391 ] [ 3:59 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توصیه مقام معظم رهبری به عمو پورنگ

  چهره و صدای فرزاد جمشیدی خواه ناخواه با سحرهای ماه مبارک رمضان عجین شده است. این مجری خوش ذوق که استاد به تمتم معنای استفاده از واژگان است این روزها سخت مشغول آماد کردن خود برای اجرای ماه مبارک رمضان امسال است. اما شاید شنیدن زیباترین خاطره ی این مجری برنامه های دینی تلویزیون خالی از لطف نباشد. 

جمشیدی زیباترین خاطره دوران زندگی اش را خاطره دیدار بارهبر فرزانه انقلاب می داند آن جا که وی و جمعی از هنرمندان پس از سفر معنوی حج به خدمت معظم له رسیدند . مجری برنامه یاد خدا این دیدار را چنین روایت می کند: 

اوایل اسفند سال 85 که از حج آمدیم گفتند توفیق زیارت مقام معظم رهبری قسمت ماشده است. فکر می کنم 10،11 نفر بودیم که به دیدار مقام معظم رهبری رفتیم. در واقع دیدار خصوصی بود و مثل تمامی برنامه های رهبری تصاویرش ضبط شد. در آن دیدار بری از هنرمندان کشورمان هم بودند که با هم به حج مشرف شده بودیم، مثل کمال تبریزی، سیروس الوند،حسن پور شیرازی و چند تن از مجریان تلویزیون از جمله داریوش فرضیایی(عمو پورنگ) . اصلا باورم نمی شد. آقا چقدر حرف های تخصصی در مورد اجرا به او گفتند. 

به گزارش صراط،ایشان فرمودند من از طریق نوه هایم برنامه شما را پیگیری می کنم و گاهی اوقات ارزش، نفوذ و تاثیر حرفی که شما به عنوان مجری تلویزیون برای کودکان می زنید از سخن یک روحانی بیشتر است. این عین کلام آقا بود، ایشان با هریک از هنرمندان درمورد هنرشان صحبت کردند. دیدار بسیار خوبی بود . من هم پندهای بسیار گرفتم ، مضاف بر اینکه آقا هدیه بسیار زیبایی هم به من دادند. ایشان فرمودند چه کسی متن ها را برایت می نویسد؟ گفتم خودم. ایشان دست شان را در جیب قبایشان بردند و خودکاری را که با آن می نوشتند به من دادند.



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 1 مرداد 1391 ] [ 7:18 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

 به شکرانه پابوسی سلطان سریر ولایت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) این کرامت را تقدیم خوانندگان عزیز میکنم

 

وقتی امام رضا ضامن یک لات جیب بر شد

وقتی امام رضا ضامن یک لات جیب بر شد

استاد حسین انصاریان را در کتاب خود با نام”داستانهای عبرت‌آموز” اینگونه نقل کرده‌اند: شبى در شهر قم به نماز فقیه بزرگوار، عارف معارف، معلم اخلاق، مرحوم حاج سید رضا بهاء الدینى مشرف شدم. پس از نماز به محضر آن عزیز عرضه داشتم : محتاج و نیازمند سخنان گهربار شمایم ، در پاسخ فرمود: همیشه به خداوند کریم چشم امید داشته باش که فیض او دایمى است و احدى را از عنایتش محروم نمى کند، و به هر وسیله و بهانه اى زمینه هدایت و دستگیرى عباد را فراهم مى نماید، آنگاه داستان شگفت انگیزى را از قول حمله دارى از شهر ارومیه که سالى یک بار مسافر به مشهد مى‌برد بدین صورت نقل کرد: مسافرت با ماشین تازه آغاز شده بود؛ ماشین، مسافر و بارش را یکجا سوار مى‌کرد، چرا که ماشین به صورت ماشین بارى بود، در قسمت بار هم مسافران را مى‌نشاندند و هم بار آنها را به صورت متراکم مى‌چیدند. من نزدیک به سى مسافر براى بردن به زیارت حضرت رضا (ع) پذیرفته بودم و قرار بود اوایل هفته بعد به جانب مشهد حرکت کنیم. شب چهارشنبه حضرت رضا (ع) را در خواب دیدم که با محبتى خاص به من فرمودند: در این سفر ابراهیم جیب‌بر را همراه خود بیاور. از خواب بیدار شدم در حالى که در تعجب بودم که چرا از من خواسته شده چنین شخص فاسق و فاجرى را که در بین مردم بسیار بدنام است به مشهد ببرم، فکر کردم خوابى که دیده ام صحیح نیست، شب بعد همان خواب را بدون کم و زیاد دیدم، ولى باز توجه به آن ننمودم، شب سوم در عالم رؤیا حضرت رضا (ع) را خشمگین مشاهده کردم که با حالتى خاص به من فرمودند: چرا در این زمینه اقدام نمى‌کنى؟ روز جمعه به محلى که افراد شرور و گنهکار جمع مى‌شدند رفتم، ابراهیم را در میان آنان دیدم، نزدیک او رفته سلام کردم و از او براى زیارت مشهد دعوت نمودم. با شگفتى با دعوتم روبرو شد، به من گفت: حرم حضرت رضا جاى من آلوده نیست، آنجا مرکز اجتماع اهل دل و پاکان است، مرا از این سفر معاف دار. اصرار کردم و او نمى‌پذیرفت، عاقبت با عصبانیت به من گفت: من خرجى این راه را ندارم، فعلا تمام سرمایه من سى ریال پول است، آن هم پولى حرام که از کیسه پیرزن فقیرى دستبرد زده ام! به او گفتم: من از تو مخارج سفر نمى خواهم، رفت و برگشت این سفر را مهمان منى. اصرارم مقبول افتاد، آمدن به مشهد را پذیرفت، قرار شد روز یکشنبه همراه با کاروان حرکت کند. کاروان به راه افتاد، مسافران از بودن شخصى مانند ابراهیم جیب بر تعجب داشتند، ولى احدى را جرأت سؤال و جواب نسبت به این مسافر نبود . ماشین بارى همراه بار و مسافر در جاده خراب و خاکى به جانب کوى دوست در حرکت بود، نرسیده به منطقه زیدر که محلى ناامن و جاى حمله ترکمن ها به زوّار بود، عرض جادّه به وسیله قلدرى ستمکار بسته شده بود. ماشین توقّف کرد، راهزن بالا آمد، خطاب به تمام مسافران گفت: آنچه پول دارید در این کیسه بریزید و در برابر من ایستادگى نکنید که شما را به قتل مى رسانم! پول راننده و تمام مسافران را گرفت، سپس ماشین را ترک گفت. ماشین پس از ساعتى چند به محلّ زیدر رسید و کنار قهوه خانه نگاه داشت. مسافرین پیاده شدند، کنار هم نشستند، غم و اندوه جانکاهى بر آنان سایه انداخت، بیش از همه راننده ناراحت بود، مى گفت: نه اینکه خرجى خود را ندارم، بلکه از پول بنزین و دیگر مخارج ماشین هم محروم شدم، رسیدن ما به مقصد بسیار مشکل به نظر مى‌رسد. سپس از شدّت ناراحتى به گریه افتاد، در میان بهت و حیرت مسافران ابراهیم جیب بر به راننده گفت: چه مقدار پول تو را آن راهزن برده؟ راننده مبلغى را گفت، ابراهیم آن مبلغ را به او پرداخت، سپس از بقیه مسافران به طور تک تک مبلغ ربوده شده آنان را پرسید و به هر کدام هر مبلغى را که مى‌گفتند مى‌پرداخت، در نهایت کار سى ریال باقى ماند که ابراهیم گفت: این هم مبلغ ربوده شده از من بود که سهم من است. همه شگفت زده شدند، از او پرسیدند: این همه پول را از کجا آورده اى؟ در پاسخ گفت: وقتى آن راهزن از همه شما پول گرفت و سپس مطمئن و آرام خواست از ماشین پیاده شود، بى سر و صدا جیب او را زدم، او پیاده شد، و ماشین هم به سرعت به حرکت آمد و از منطقه دور گشت تا به اینجا رسید، این پولهایى که به شما دادم پول خود شماست. حمله دار مى‌گوید: بلند بلند گریستم، ابراهیم به من گفت: پول تو را هم که برگرداندم، چرا گریه مى کنى؟ خوابم را که در سه شب پى در پى دیده بودم براى او گفتم و اعلام کردم من از فلسفه خواب بى خبر بودم تا الآن فهمیدم که دعوت حضرت رضا از تو بدون دلیل نبوده، امام (ع) مى‌خواست به وسیله تو این خطر را از ما دور کند. حال ابراهیم عوض شد ، انقلاب شدیدى به او دست داد ، به شدت گریست ، این حال تا رسیدن به تپّه سلام جایى که برق گنبد بارگاه ملکوتى حضرت رضا (ع) دیده مسافران را روشن مى‌کند ادامه داشت، در آنجا گفت: زنجیرى به گردن من بیندازید، مرا تا نزدیک صحن به این صورت ببرید، چون پیاده شدیم مرا به جانب حرم به همین حال حرکت دهید. آنچه مى‌خواست انجام دادیم. تا در مشهد بودیم همین حال تواضع و خضوع را داشت، توبه عجیبى کرد، پول پیرزن ناشناس را در ضریح مطهر انداخت، امام را شفیع خود قرار داد تا گناهان گذشته‌اش بخشیده شود، همه مسافران کاروان به او غبطه مى خوردند. سفر در حال خوشى پایان یافت ، همه به ارومیه برگشتیم ولى آن تائب باارزش ، مقیم کوى یار شد! 

 اگه خوشت اومد وبهره بردی یه صلوات هدیه کن اللهم صلی علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 1 مرداد 1391 ] [ 6:50 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

تسبیحات حضرت زهرا و کلام امام (ره)

 

 
امام راحل (ره) در عظمت تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: «و از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره سلام اللّه علیها است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به آن معظمه تعلیم فرمود. و آن افضل تعقیبات است»

یکی از تعقیبات نماز، گفتن تسبیحات حضرت زهرا علیها سلام است که بسیار فضیلت دارد، بلکه برتر از سایر تعقیبات نماز محسوب می شود .

 

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «تسبیح حضرت فاطمه علیها سلام بعد از هر نماز نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب تر است .» (۱)

همچنین امام صادق علیه السلام درباره تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتی، سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگو و آیة الکرسی و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان . (۲)

 و نیز آن امام بزرگوار به یکی از یاران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما خردسالان خود را به تسبیح حضرت زهرا فرمان می دهیم همچنان که آنان را مامور به برگزاری نماز می نماییم .» (۳)

 چند مسئله:

 1 . در تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام ابتدا ۳۴ مرتبه الله اکبر، سپس ۳۳ مرتبه الحمد لله و پس از آن ۳۳ مرتبه سبحان الله گفته می شود . (۴)

 2 . جایز است ذکر سبحان الله جلوتر از ذکر الحمد لله گفته می شود، ولی بهتر آن است که ذکر الحمد لله جلوتر گفته شود . (۵)

۳ . تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام بعد از نماز مستحب است; چه نماز واجب و چه نماز مستحب، ولی در نماز واجب خصوصا در نماز صبح مستحب مؤکد است . (۶)

 4 . مستحب است ذکر تسبیحات حضرت زهرا علیها سلام با تسبیح تربت امام حسین علیه السلام باشد .

 5 . اگر تسبیح گوینده در تعداد تکبیرات یا تسبیحات شک کند، در صورتی که از محل آن تجاوز نکرده باشد باید بنا را بر مقدار کمتر بگذارد و الا باید بنا بر این بگذارد که به طور کامل انجام شده است و اگر زیادتر هم گفته باشد مانعی ندارد . (۷)

 عقد و عروسی

برپایی مجلس عقد و عروسی در روزها و شبهای شهادت ائمه معصومین علیهم السلام اگر موجب توهین و هتک باشد، اجتناب از آن لازم است .

سؤال: برخی برای اینکه برنامه های موسیقی و لهو و لعب در مجالس عروسی خود را توجیه کنند می گویند:

این برنامه ها در شب عروسی حضرت زهرا علیها سلام نیز وجود داشته است . آیا این نسبتها صحیح است؟

پاسخ: چنین نسبتی صحیح نیست . (۹)

 

نماز حضرت زهرا علیها سلام

 نماز حضرت زهرا علیها سلام دو رکعت است; بدین صورت که در رکعت اول بعد از حمد ۱۰۰ مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد ۱۰۰ مرتبه سوره توحید خوانده می شود . (۱۰)

در فضیلت تسبیحات فاطمه زهرا(علیها سلام) روایات فراوانی وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: «من سبّح تسبیح فاطمة الزهراء قبل ان یثنی رجلیه من صلاة الفریضة غفر اللّه له؛(۱۱) هر کس تسبیح فاطمه را قبل از آنکه از حالت نماز فارغ شود بگوید، خداوند او را می آمرزد.»

و همچنین حضرت صادق (ع) بارها فرمود: «تسبیح فاطمة فی کلّ یومٍ فی دبر کلّ صلاةٍ احبّ الیّ من الف رکعةٍ فی کلّ یومٍ؛(۱۲) تسبیح فاطمه زهرا(علیها سلام) در هر روز بعد از هر نماز نزد من محبوب تر

از هزار رکعت نماز در هر روز است.»

امام راحل (ره) در این زمینه می گوید:

«و از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره سلام اللّه علیها است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به آن معظمه تعلیم فرمود. و آن افضل تعقیبات است».(۱۳)

 در حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله آن را به فاطمه علیها سلام عطا می فرمود.»

امید آنکه پرتوی از فیض کوثر قرآن صدیقه طاهره دل و جانمان راروشن سازد و با شناخت هرچه بیشتر آن بانو، گلواژه های تقوا وایمان را در اجتماع خویش متجلی سازیم.

 منبع : تبیان



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگاننماز
[ یک شنبه 1 مرداد 1391 ] [ 6:1 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خواب مرحوم آیت الله العظمی اراکی در باره امیرکبیر

 



   آیت الله اراکی فرمود:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.

پرسیدم: چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت: خیر.

سؤال کردم: چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

گفت: نه.

با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟

جواب داد: هدیه مولایم حسین است!

گفتم: چطور؟

با اشک گفت: آن گاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ جمعه 30 تير 1391 ] [ 8:59 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

دست نوشته‌ آیت‌الله بهجت به سردار رادان

 دست نوشته‌ آیت‌الله بهجت به سردار رادان

 

به مرحوم آیت الله بهجت گفتم یک چیزی به ما یاد بدهید که در عین اینکه کم باشد، اما زیاد به درد ما بخورد؛ ايشان بر روی تکه کاغذی چیزی نوشته و آن را به آقازاده خویش دادند كه به من بدهد. ایشان نوشته بودند...

به گزارش خبرگزاری دانشجو، احمدرضا رادان روز گذشته طی سخنانی در همایش «جوانان و فرهنگ عفاف و حجاب در عصر انتظار» که در قم برگزار شد، تصریح کرد: چند سال پیش در پرواز مشهد اتفاقی فهمیدیم که آیت الله بهجت نیز همسفر ماست، خوشبختانه این توفیق حاصل شد که ما در صندلی پشتی ایشان قرار گرفتیم.
 
من همان جا فرصت را مغتنم شمردم و خصلت اصفهانی ام نیز گل کرد و به مرحوم آیت الله بهجت گفتم شما یک چیزی به ما یاد بدهید که در عین اینکه کم باشد، اما زیاد به درد ما بخورد و منفعت فراوانی داشته باشد و وی بر روی تکه کاغذی چیزی نوشته و آن را به آقازاده خویش دادند تا به ما بدهند، من هنوز هم آن کاغذ را با خود دارم؛ ایشان نوشته بودند که «در هر حال زیاد صلوات بفرستید».


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ جمعه 30 تير 1391 ] [ 6:30 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

اگر کافر نمی شوید؛ ببینید

  به گزارش مشرق، حضرت ابو جعفر امام محمّد، باقرالعلوم صلوات اللّه علیه حكایت می فرماید:
روزى امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام در بین جمعى از اصحاب حضور داشت ، یكى از افراد اظهار نمود :
یا امیرالمۆ منین ! اگر ممكن باشد كرامتى براى ما ظاهر گردان تا بیشتر نسبت به تو ایمان پیداكنیم ؟
امام علىّ علیه السلام فرمود: چنانچه جریانى عجیب را ظاهر نمایم و شما شاهد آن باشید كافر خواهید شد؛ و از ایمان خود برمى گردید و مرا متّهم به سحر و جادو مى كنید.
گفتند: ما عقیده وایمان راسخ داریم كه همه چیز، از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ارث برده اى و هر كارى را كه بخواهى ، مى توانى انجام دهى .



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 18 خرداد 1391 ] [ 11:10 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

سخنی از شیخ بهایی

همه روز روزه رفتن،‌ همه شب نماز كردن

همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن

ز مدينه تا به مكه، به برهنه پاي رفتن

دو لب از براي لبيك به وظيفه باز كردن

به معابد و مساجد، همه اعتكاف جستن

ز مناهي و ملاهي، همه احتراز كردن

شب جمعه ها نخفتن، به خداي راز گفتن

ز وجود بي نيازش، طلب نياز كردن

به خدا قسم كه آن را، ثمر آن قدر نباشد

كه به روي نااميدي، در بسته باز كردن



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگاناشعار
[ سه شنبه 16 خرداد 1391 ] [ 10:40 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

احسنت به این غیرت!(حتما بخوانید)

 محجبه ها فرشته اند

 
 

به گزارش گروه فضای مجازی بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ محجبه ها فرشته اند در آخرین مطلب وبلاگش نوشت:

شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد : روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد . قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود . قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته ی خود شاهدی داری ؟ زن گفت : آری ، آن دو مرد شاهدند .
 
قاضی از گواهان پرسید : گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .گواهان گفتند : سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .

                         
چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود . چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید 
 
چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند !

نظر شما چیه؟!!!



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ یک شنبه 14 خرداد 1391 ] [ 11:21 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خاطره اي جالب از زبان مقام معظم رهبري

د نيست من مطلبي را از خودم براي شما نقل كنم.

بنده اگر در زندگي خود در هر زمينه اي توفيقاتي داشته ام، وقتي محاسبه مي كنم، به نظرم مي رسد كه اين توفيقات بايد از يك كار نيكي كه من به يكي از والدينم كرده ام، باشد.

مرحوم پدرم در سن پيري، تقريباً بيست و چند سال قبل از فوتش (كه مرد 70 ساله اي بود) به بيماري آب چشم، كه چشم انسان نابينا مي شود، دچار شد. بنده آن وقت در قم بودم. تدريجاً در نامه هايي كه ايشان براي ما مي نوشت، اين روشن شد كه ايشان چشمش درست نمي بيند. من به مشهد آمدم و ديدم چشم ايشان محتاج دكتر است. قدري به دكتر مراجعه كردم و بعد براي تحصيل به قم برگشتم، چون من از قبل ساكن قم بودم. باز ايام تعطيل شد و من مجدداً به مشهد رفتم و كمي به ايشان رسيدگي كردم  دوباره براي تحصيلات به قم برگشتم. معالجه پيشرفتي نمي كرد. در سال 43 بود كه من ناچار شدم ايشان را به تهران بياورم؛ چون معالجات در مشهد جواب نمي داد. اميدوار بودم كه دكترهاي تهران چشم ايشان را خوب خواهند كرد. به چند دكتر كه مراجعه كردم، ما را مأيوس كردند. گفتند: «هر دو چشم ايشان معيوب شده و قابل معالجه و قابل اصلاح نيست.» البته بعد از دو، سه سال، يك چشم ايشان معالجه شد و تا آخر عمر هم چشمشان مي ديد. اما در آن زمان مطلقاً نمي ديد و بايد دستشان را مي گرفتيم و راه مي برديم. لذا براي من غصه درست شده بود. اگر پدرم را رها مي كردم و به قم مي آمدم، ايشان مجبور بود گوشه اي در خانه بنشيند و قادر به مطالعه و معاشرت و هيچ كاري نبود و اين براي من، خيلي سخت بود. ايشان با من هم يك انس به خصوصي داشت؛ با برادرهاي ديگر اين قدر انس نداشت. با من دكتر مي رفت و برايش آسان نبود كه با ديگران به دكتر برود. بنده وقتي نزد ايشان بودم، برايشان كتاب مي خواندم و با هم بحث علمي مي كرديم، از اين رو با من مأنوس بود، برادرهاي ديگر اين فرصت را نداشتند و يا نمي شد.




موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ جمعه 5 خرداد 1391 ] [ 5:5 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توسل یک مسیحی به اباعبدالله الحسین(ع)

 شفا یافتن یک نوزاد مسیحی با توسل به اباعبدالله الحسین(ع) در بیمارستانی در بغداد بار دیگر معجزات ائمه اطهار(ع) را به اثبات رسانید.

 
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، "کنعان"، نوزاد چهار ماهه مسیحی که بر اثر استنشاق هوای آلوده وغبارآلود روزهای اخیر شهر بغداد دچار خف
ی
            گی شده بود به صورت معجزه آسایی حیات دوباره خود را بازیافت.

 

پدر نگران وی که به همراه یکی از دوستان شیعه خود به بیمارستان "الراهبات" در منطقه الکراده بغداد مراجعه کرده بود با پاسخ منفی پزشکان نسبت به وجود علائم حیات در این نوزاد مواجه شد.
پس از شنیدن این خبر، پدر با چشمانی اشکبار رو به دوست مسلمان خود می کند و می گوید: «برادر من احمد، تو همیشه از امام حسین(ع) و کرامات و معجزات وی سخن به میان می آوردی، اینک از تو می خواهم برای شفای فرزندم به امام حسین(ع) متوسل شوی.» احمد نیز به خواسته دوست خود پاسخ مثبت داد و دست ها را بالا برد و گفت: «خداوندا به حق اشکان حسین(ع) و به حق مادر وی حضرت زهرا(س) به این نوزاد رحم کن، بارالها به حق محاسن آغشته به خون سیدالشهداء و به حق آنچه بر قلب شکسته وی گذشت قلب این مسیحی را نشکن.» لحظاتی پس از این دعا نوزاد مسیحی بار دیگر شروع به نفس کشیدن کرد و زندگانی خویش را بازیافت.
منابع خبری عراق اعلام کردند مرد مسیحی اسم فرزند خود را به «برهان الحسین» تغییر نام داده است. 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 11:32 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ذكر آيت‌الله بهجت براي رفع مشكلات معيشتي

جوان‌آنلاين- مرحوم آيت‌الله حاج شيخ علي افتخاري گلپايگاني كه از شاگردان آيت‌الله العظمي حاج شيخ محمدتقي بهجت محسوب مي‌شد درباره نحوه برخورد اين عالم رباني با مردم و سلوك فردي‌شان اينگونه بيان مي‌كند.

اهتمام آيت‌الله بهجت به مباحث امامت و مداومت او بر ادعيه و زيارات مأثوره، ساده زيستي و شهرت گريزي ايشان در كنار تأكيد بسيار بر تعقل از ويژگي‌هاي برجسته ايشان است. 
 
ايشان تا جايي كه در توان داشت نمي‌خواست پاسخ رد به مراجعه‌كنندگان بدهند. يك روز حوالي ساعت ۵/۹ صبح به خانه‌شان رفتم. منزل ايشان كوچك بود و سه اتاق داشت. يكي از اتاق‌ها اندروني بود و ديگري اتاقي كه بخشي را به كتابخانه و بخش ديگري را به پذيرايي از مهمانان و مراجعه‌كنندگان اختصاص داده بودند.
 
من هر روز حدود نيم ساعتي خدمت ايشان مي‌رفتم و ايشان هم روي لطف و توجهي كه به من داشتند، كليد منزلشان را به من داده بودند كه هر وقت بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز ديدم كه شخصي دم در ايستاده و آقا هم به خاطر گرماي تابستان با يك پيراهن نازك و عرقچين دم در آمده‌اند و دارند با او حرف مي‌زنند. 
 
جلو رفتم و سلام كردم و ديدم آن شخص دارد از دست تنگ و فشار معيشت با آقا صحبت مي‌كند و از ايشان مي‌خواهد دعايي را به او تعليم بدهند تا از وضعيت مشقت‌بار خود خلاص شود.
 
آقا به ايشان فرمودند:«صبح و شب اين دعا را بخوانيد: اللهم اغنني بحلالك عن حرامك و بفضلك عن من سواك.» آن آقا گفت:«يادم نمي‌ماند. بي‌زحمت بنويسيد و بدهيد.» آقا به من فرمودند:«آقاي افتخاري! بنويسيد و به ايشان بدهيد.» من خودم مي‌خواستم «بطاعتك عن معصيتك» را هم بيفزايم كه آقا فرمودند:«اين كار را نكن.» آقا فرمودند:«بعد از آن هم صلوات بفرستيد. ان‌شاءالله اثر دارد.»



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 10:29 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره)

فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد می‌کشد دیگر برای نماز به قم نمی‌روم.


 

«تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.»

این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.

منبع:فارس


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 7:6 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شاهکار آیت الله جوادی آملی رکورد زد

 

 

شاهکار آیت الله جوادی آملی رکورد زد 

کتاب - 5هزار نسخه از جدیدترین اثر آیت الله جوادی آملی که به جلد دوم مفاتیح الجنان شهره شده، در 5 روز اول نمایشگاه کتاب به فروش رفت تا علاقمندان این کتاب، در روزهای گذشته تنها به سفارش پستی قانع شوند.

 به گزارش خبرآنلاین، «مفاتیح الحیات» نوشته آیت الله عبد الله جوادی آملی، از مراجع عظام تقلید، استاد برجسته حوزه های علمیه و تفسیر و اخلاق، امسال در حالی از سوی نشر اسراء به نمایشگاه بیست و پنجم رسید که استقبال از آن، مسئولان این موسسه را نیز غافلگیر کرد به طوری که هم اکنون مراجعه کنندگان به این غرفه تنها می توانند سفارش خرید پستی بدهند چرا که چاپ اول این اثر ارزشمند در 5 روز اول نمایشگاه به اتمام رسید.

 

این کتاب در 4 بخش تقسیم‌بندی شده که عبارتند از: «ارتباط انسان با خود، ارتباط انسان با دیگران، ارتباط انسان با طبیعت و ارتباط انسان با حیوانات».  بیش از یک‌صد عنوان کتاب حدیثی و 6‌هزار حدیث برای این کار مورد استفاده قرار گرفته و حدود 14 هزار عنوان تهیه شده است تا بتوان از تمام این احادیث، احادیث مرتبط را استخراج کرد. کتاب از فصل های متعددی تشکیل شده و در هر فصل احادیث معتبری در خصوص موضوعات آن فصل ارائه شده که متن عربی و منبع این احادیث نیز در پاورقی صفحات درج شده است



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 6:58 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد